گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفدهم
بخش چهارم: سورهي صافات




اشاره
یادآوري توحید و نفی شرك معاد و گفتوگوي دوزخیان و بهشتیان داستان پیامبران الهی (نوح، ابراهیم، اسحاق، الیاس، لوط و
...) ص: 203
اول: سیماي سورهي صافات
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهرِ مهرورز
شمارگان
سورهي صافّات که در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمده، داراي 182 آیه، 820 واژه و 3823 حرف است.
نزول
این سوره پنجاه و پنجمین سوره در ترتیب نزول (بعد از سورهي انعام و قبل از سورهي لقمان) است. یعنی در دوران اخیر زندگی
مسلمانان در مکه و پس از معراج فرود آمده اما در چینش کنونی قرآن، سی و هفتمین سوره به شمار میآید. نامها: تنها نام این
است. این نام از آیهي اول این سوره گرفته شده که خدا به صفکشیدگان (یعنی فرشتگان صف کشیده یا مجاهدان « صافّات » سوره
یا نمازگزاران صف کشیده) سوگند یادکرده است.
فضایل
در مورد فضیلت قرائت این سوره از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: هر که سورهي صافات را در هر جمعه بخواند، از
بلاها و آفات محفوظ میماند. ص: 204 تذکر: روشن است که این آثار براي سورهي فوق وقتی ظاهر
ویژگی: آیات «1» . میشود که انسان شرایط لازم را در خود فراهم کند، یعنی همراه با تلاوت سوره، به محتواي آن نیز عمل نماید
این سوره کوتاه و داراي سرعت و آهنگ و کثرت عرصهها و چشم اندازها و پر از داستانهاي پیامبران است.
اهداف
هدفهاي اساسی سورهي صافات عبارتانداز: 1. یادآوري توحید با نفی شرك؛ 2. یادآوري قیامت؛ 3. گزارش از تاریخ پیامبران
صفحه 68 از 118
بزرگ به صورت فشرده و مؤثر.
مطالب
مهمترین مطالب سورهي صافات عبارتانداز: الف) عقاید 1. نکوهش بدترین نوع شرك، یعنی اعتقاد به رابطهي خویشاوندي خدا
.3 ؛(24 - 2. مطالبی پیرامون فرجام کار کافران و منکران نبوت در رستاخیز (در آیات 16 ؛(159 - با جن و فرشتگان (در آیات 149
4. مطالبی پیرامون بهشت و لذتهاي آن و گفتوگوي بهشتیان (در ؛(34 - گزارشی از گفتوگوي کافران در قیامت (در آیات 27
. 3). ص: 205 ب) داستانها 1 - 5. مطالبی پیرامون فرشتگان الهی (در آیات 1 ؛(60 - آیات 40
2. گزارشی از داستان ابراهیم واسحاق وشرح امتحان ابراهیم علیه السلام در ؛(82 - گزارشی از داستان نوح علیه السلام (در آیات 75
4. مطالبی ؛(129 - 3. مطالبی دربارهي الیاس پیامبر (در آیات 123 ؛(119 - فرمان قربانی نمودن اسماعیل علیه السلام (در آیات 83
6. مطالبی ؛(149 - 5. مطالبی دربارهي یونس پیامبر و زندانی شدن او (در آیات 139 ؛(138 - دربارهي لوط پیامبر (در آیات 133
- 122 ). ج) مطالب فرعی 1. پیروزي حق برباطل و شرك (در آیات 171 - دربارهي موسی و هارون علیهما السلام (در آیات 114
؛( 3. سخن از مشرقهاي متعدد که اشارهاي علمی است (در آیهي 5 ؛( 2. تنزیه پروردگار از نسبتهاي ناروا (در آیهي 180 ؛(173
5. دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل تهمت شعر و جنون (در آیات ؛( 4. دفاع از قرآن در مقابل تهمت سحر (در آیهي 15
66 ). *** ص: 207 - 6. سخن از درخت زقوم در جهنم (آیات 62 ؛(37 -36
دوم: محتواي سورهي صافات
اشاره
5. وَالصَّافَّاتِ - قرآن کریم در آیات اول تا پنجم سورهي صافات با سه سوگند به توحید و ربوبّیت خدا میپردازد و میفرماید: 1
صَفّاً* فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً* فَالتَّالِیَاتِ ذِکْراً* إنَّ إلَهَکُمْ لَوَاحِ دٌ* رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَ ا وَرَبُّ المَشَ ارِقِ سوگند به صف
کشیدگان صف بسته!* و به بازدارندگان منع کننده!* و به خوانندگان (آیات) یادآور!* قطعاً، معبود شما یگانه است.* (همان)
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است و پروردگار خاوران. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به سه گروه از
موجودات سوگند یاد شده است. مفسران در این مورد احتمالاتی دادهاند که مهمترین آنها عبارتانداز: الف) مقصود گروه
فرشتگان هستند: گروه اول فرشتگانی که براي انجام فرمانهاي الهی صف کشیدهاند؛ گروه دوم فرشتگانی که مأمور ابرهاي بارانزا
و یا مأمور خنثیسازي وسوسههاي شیطان در قلبهاي انسانها و جلوگیري از گناهان هستند و گروه سوم فرشتگانی که آیات
کتابهاي آسمانی را در هنگام نزول وحی بر پیامبران میخوانند. ب) احتمال دیگر آن است که مقصود از این سه گروه مجاهدان و
رزمندگان اسلام هستند که در برابر دشمن صف کشیده، بر سر آنها فریاد میکشند و آنان را از تجاوز به حریم اسلام باز میدارند
و پیوسته با تلاوت آیات الهی جان خویش را روشن میسازند. ص: 208 ج) احتمال دیگر آن است
که مقصود دانشمندان و مؤمنانی باشند که در صفوف نماز وغیر آن به تلاوت آیات الهی و به امر به معروف ونهی از منکر
البته بعید نیست که آیات فوق اشاره به همهي این معانی باشد، هر چند معناي اول در برخی از احادیث آمده است «1» . میپردازند
به معناي راندن چیزي با « زاجرات » به معناي گروههاي صف کشیده و « صافات » . و این نکته آن معنا را تقویت میکند. 2 «2»
. به معناي گروههایی است که به تلاوت پیدرپی میپردازند. 3 « و تالیات » فریاداست که به هرگونه منع وطرد نیز گفته شده است
عطف شدهاند که ترتیب را میرساند؛ یعنی در انجام کارفرشتگان، مجاهدان و مؤمنان سه مرحله وجود « فاء » این سه سوگند آیه با
صفحه 69 از 118
دارد: الف) صف کشیدن و آمادهسازي؛ ب) برطرف کردن موانع از سر راه؛ ج) بیان دستورات و اجراي آن. و این سه مرحله الهام و
آموزهاي براي زندگی ما نیز هست. 4. چرا خدا با آن که راستگوست، سوگند میخورد؟ پاسخ آن است که سوگند ممکن است
براي این امور باشد: - براي تأکید بر یک مطلب و تأثیر بیشتر آن بر قلب شنونده؛ - براي نشان دادن عظمت چیزي که به آن
در این آیه، یا اشاره به مشرقهاي ستارگان « مَشارق » .5 «3» . سوگند میخورند؛ - و براي توجه دادن به پروردگار و خالق این امور
و خورشید است که در ایام سال پیدا میشوند و یا مشرقهاي متعدد زمین. به هر حال، این مشرقها اشاره به نظم و برنامهي گردش
6. برخی از مفسران برآناند که این کرات است که نشان دهندهي نظم و تدبیر خداست. ص: 209
آیهي فوق به مشرقهاي متعدد زمین اشاره دارد که در اثر حالت کروي بودن پدید میآیند و در این صورت آیهي فوق اشارهي
آموزهها و پیامها: 1. صفهاي خود را منظم و موانع را رفع کنید و آیات الهی را «1» . علمی قرآن به کروي بودن زمین است
برنامهي خود قرار دهید. 2. معبود یکتاي شما همان پروردگار جهان و (مدبّر) مشرقهاست. 3. از سوگند (براي تأثیر و نفوذ بیشتر
عقاید) استفاده کنید. ***
مقصود از نفوذ شیطان ها به آسمان چیست؟
- قرآن کریم در آیات ششم تا دهم سورهي صافات به استراق سمع شیطانها و پاسداران مکان مقدس اشاره میکند و میفرماید: 6
10 . إنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّ نْیَا بِزِینَۀٍ الکَوَاکِبِ* وَحِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ* لا یَسَّمَّعُونَ إلَی المَلأ الأعْلَی وَیُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ* دُحُوراً
وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ* إلَّامَنْ خَطِفَ الخَطْفَۀَ فَأتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیّارات آراستیم؛* و آن را
از هر شیطان سرکش حفظ کردیم؛* نمیتوانند به جمع (فرشتگان عالَم) بالاتر گوش فرا دهند و از هرجانب به آنان (تیر) افکنده
میشود؛* (آنان) رانده شدهاند و برایشان عذابی پایدار است!* مگر کسی که (اسرار را) یکباره برباید و شهاب درخشان
شکافندهاي او را تعقیب کند. نکتهها و اشارهها: 1. خدا آسمان را براي ببیندگان زینت قرار داده و آراسته است. منظرهي شاعرانهي
آسمان در شب، هر بینندهاي را به خود جذب میکند، ستارگانی که چشمک میزنند و برخی خیره خیره به ما نگاه میکنند و
مجموعههایی که ص: 210 گویی با هم انجمنی ساختهاند و گاهی اشکال اعجابآمیزي به خود
میگیرند. و از همه مهمتر زیباییهاي علمی آسمان و اسرار فراوان آن است که هزاران سال است کیهانشناسان را به خود مشغول
آسمان)، در بسیاري از آیات قرآن به معناي همین ) « سَماء » .2 !« چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی » کرده است. راستی که
آسمان حسّی و مادي (یعنی جوّ زمین با فضاي محل ستارگان، سیارات، منظومهي شمسی و کهکشانها) است ولی گاهی به معناي
« شِهاب » . در آیه ممکن است معناي دوم نیز مورد نظر باشد. 3 «1» . آسمان معنوي است که همان مقام قدس و عالم وجود برتر است
به شعلهي خارج شده از آتش گفته میشود و نیز به سنگهایی گفته میشود که در آسمان سرگرداناند و گاهی تحت تأثیر نیروي
جاذبهي زمین قرار میگیرند و به سوي آن کشیده میشوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، سوزان وشعله ور میشوند که
گاهی خاکستر میشوند و به زمین نمیرسند و گاهی قطعهاي از این سنگها به زمین میرسد. البتّه در این آیه ممکن است شِهاب
در اصل به معناي هر موجود شرور و وسوسهگر و متمرد « شیطان » . کنایه از امواج نیرومند علم و تقواي دانشمندان متعهد باشد. 4
است، اما گاهی به معناي همان ابلیس میآید؛ یعنی موجود خبیثی که باعث انحراف حضرت آدم علیه السلام شد، و در این جا
الف) برخی مفسران همان «2» : ممکن است هر دو معنا مقصود باشد. 5. مفسران قرآن در مورد این آیات چند تفسیر ارائه کردهاند
معناي ظاهري آیه را پذیرفتهاند، که مقصود ص: 211 همین آسمان حسّی و همین شهابسنگهاي
آسمانی است که در شب میبینیم و شیطان همان موجودات خبیثی هستند که میخواهند به آسمانها بروند و از اخبار ماوراي زمین
مطلع شوند و براي دوستان زمینی خود جاسوسی کنند، اما شهابسنگها همچون تیري به سوي آنها پرتاب میشوند و آنها را از
صفحه 70 از 118
و این «1» رسیدن به هدف بازمیدارند، ولی برخی از مفسران این دیدگاه را رد میکنند چرا که براساس نظریات فلکی قدیم است
در حالی است که انسان از جوّ زمین عبور کرده و به کرهي ماه نیز رفته است و شهاب مخصوص جوّ زمین است. ب) برخی مفسران
تعبیرات این سه آیه را کنایه و تشبیه و مثال دانستهاند، که براي روشن شدن حقایق غیر حسّی بیان شده است. و مقصود از آسمان
جایگاه فرشتگان و عالم ملکوت و ماوراي طبیعت است که شیطانها میخواهند با نزدیک شدن به این آسمان برتر از اسرار خلقت و
ج) برخی مفسران آیات فوق را کنایه از انسانهایی دانستهاند که «2» . حوادث آینده اطلاع یابند، ولی با انوار ملکوتی رانده میشوند
در زندگی مادي زمینی زندانی شدهاند و چشم خود را به جهان برتر نمیاندازند و به آواي آن گوش فرا نمیدهند و شهابهاي
د) برخی مفسران برآناند که «3» . خودخواهی و شهوت و طمع و جنگهاي خانمانسوز آنها را از درك معانی والا محروم میسازد
مقصود از آسمان در این جا آسمان حق، ایمان و معنویت است که همواره شیطانها و وسوسهگران میخواهند در این تفسیر قرآن
مهر جلد هفدهم، ص: 212 محدوده راه یابند و از طریق وسوسه به دلهاي مؤمنان راستین و حامیان حق نفوذ کنند، اما ستارگان
آسمان حقیقت، یعنی رهبران الهی، همچون پیامبران و امامان و دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوا و قلم و زبان، بر آنان
6. در این آیات از آسمان نزدیک و پایین به عنوان «1» . هجوم میبرند و آنها را از نزدیک شدن به آسمان معنویت باز میدارند
محل کرات آسمانی یاد شده است و این برخلاف افکار دانشمندان کیهانشناس در عصر نزول قرآن بود؛ چرا که در آن عصر
نظریهي هیئت بطلمیوسی بر محافل علمی حاکم بود که محل ستارگان را فلک ثوابت یا آسمان هشتم میدانست نه آسمان نزدیک
و پایین (و به تعبیر آنان فلک اول). آري؛ پس از گذشت قرنها ثابت شد که نظریهي بطلمیوسی ناصحیح و دیدگاه قرآن در این
مَلأ اعلی به معناي گروهی چشم » 7. واژهي «2» . مورد صحیح است و برخی مفسران این مطلب را معجزهي علمی قرآن دانستهاند
پرکن و والاست و در اینجا مقصود عالم فرشتگان است که چشم دیگران را با هماهنگی و وحدت خود پر میکنند و والا مقام
هستند. آموزهها و پیامها: 1. خدا آسمان زیبا را آفرید (تا به آن بنگرید و آسمان آفرین را بشناسید). 2. شیطانصفتان را از حریم
زیباي الهی بیرون میرانند. 3. نظام آفرینش با جاسوسان و خبرگیران بیگانه برخورد میکند (شما هم اینگونه باشید). 4. پاسداران
حریم آسمان معنویت، شیطانصفتان وسوسهگر را با شهاب (علم و تقوا) میرانند. *** ص: 213
قرآن کریم در آیات یازدهم تا پانزدهم سورهي صافات به واکنش منفی و تهمتآمیز مشرکان نسبت به پیامبر و قرآن اشاره میکند
15 . فَاسْتَفْتِهِمْ أهُمْ أشَ دُّ خَلْقاً أمْ مَنْ خَلَقْنَا إنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ* بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ* وَإذَا ذُ کِّرُوا لا - و میفرماید: 11
آیا آفرینش آنان سختتر است یا کسانی که » : یَذْکُرُونَ* وَإذَا رَأوْا آیَۀً یَسْتَسْخِرُونَ* وَقَالُوا إنْ هَذَا إلَّاسِحْرٌ مُبِینٌ از آنان پرسش کن
که ما آنان را از گل چسبندهاي آفریدیم.* بلکه (از انکارشان) تعجب میکنی و (آنان) ریشخند میکنند.* و هنگامی «!؟ ما آفریدیم
این جز » : که تذکّر داده شوند، یادآور نمیشوند.* و هنگامی که نشانهاي (معجزه آسا) ببینند، به ریشخند میگیرند،* و میگویند
که مردي نیرومند بود، پیامبر صلی الله علیه و « رکانه » سحري آشکار نیست. شأن نزول: حکایت کردهاند که یکی از مشرکان به نام
آله را در اطراف مکه ملاقات کرد و آن حضرت با نیرویی اعجازآمیز او را به زمین زد و برخی معجزات خود را به او نشان داد، ولی
او نه تنها ایمان نیاورد بلکه به مکه آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله را ساحر خواند. آیات فوق دربارهي او (و افرادي همچون او)
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان منکر معاد بودند و شبهاتی درمورد آن مطرح میکردند از جمله میگفتند آفرینش «1» . فرود آمد
انسان بسیار مشکل است پس خدا چگونه ذرات پراکندهي او را دوباره جمعآوري و زنده میسازد. در این آیات بیان شده است که
آفرینش برخی موجودات دیگر نسبت به انسان مشکلتر است، ولی خدا آنها را آفریده است؛ پس او میتواند انسان را تفسیر قرآن
« استفتاء » مهر جلد هفدهم، ص: 214 دوباره بیافریند و در رستاخیز زنده و محشور گرداند. 2. در این آیات بیان شده که از مشرکان
کن؛ یعنی از آنان مطلب جدید بخواه. این تعبیر اشاره به آن دارد که اگر مشرکان بگویند: آفرینش آنان از جهان مشکلتر است،
اشاره شدهاست؛ یعنی « گِل چسبنده » مطلب تازهاي ادعا کردهاند که سابقه نداشته است. 3. در این آیات به مبدأ آفرینش انسان از
صفحه 71 از 118
نخست خاکی بوده که با آب آمیخته شده سپس به صورت لجن بدبویی درآمده و در نهایت گل چسبندهاي شده است. 4. معجزات
پیامبر صلی الله علیه و آله انکارناپذیر بود ولی مشرکان نمیخواستند آنها را بپذیرند از اینرو تلاش کردند که با تهمت سحر او را از
به کار رفته است که یا هردو به « یَسخرُون و یَستسخِرُون » میدان به در کنند و تأثیر معجزاتش را از بین ببرند. 5. در این آیات دو تعبیر
معناي ریشخند کردن است و یا تعبیر دوم به معناي اعتقاد به مسخره بودن یا طلب ریشخند چیزي است؛ یعنی مشرکان نه تنها
خودشان معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله را ریشخند میکردند بلکه دیگران را نیز به این کار دعوت میکردند. آموزهها و
پیامها: 1. مخالفان در قدرت خدا بر آفرینش موجودات تشکیک نکنند، اگر مطلب تازهاي دارند بیان کنند. 2. به مبدأ آفرینش خود
بنگرید تا به قدرت خدا پی ببرید. 3. مخالفان رهبران الهی افرادي غیر منطقی، ریشخند کننده و تهمت زننده هستند که در غفلتاند
و اهل بیداري نیستند. *** ص: 215 قرآن کریم در آیات شانزدهم تا بیست و سوم سورهي صافات به
23 . أإذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أإنَّا - پرسش مشرکان در مورد رستاخیز پاسخ داده و با بیان حالات آنها در آن صحنه میفرماید: 16
لَمَبْعُوثُونَ* أوَ آ بَاؤُنَا الأوَّلُونَ* قُلْ نَعَمْ وَأ نْتُمْ دَاخِرُونَ* فَإنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِ دَةٌ فَإذَا هُمْ یَنظُرُونَ* وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ* هَذَا
یَوْمُ الفَصْلِ الَّذِي کُنتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ* احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ* مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إلَی صِرَاطِ الجَحِیمِ آیا
هنگامی که مُردیم و خاك و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا حتماً ما برانگیخته خواهیم شد؟!* و آیا نیاکان نخستین ما (زنده
آري؛ در حالی که شما خوارهستید.* و آن فقط یک خروش است و ناگهان آنان (زنده میشوند و) نگاه » : بگو *«!؟( میشوند
ندا می آید:) این روز جدایی است که آن را دروغ میانگاشتید. * ) *«! میکنند،* و میگویند: اي واي برما، این روز جزاست
کسانی را که ستم کردهاند و همسانان ایشان و آنچه را جز خدا میپرستیدند،* گردآوري کنید و آنان را به سوي راه دوزخ رهنمون
شوید. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به پرسش همیشگی مشرکان در مورد معاد اشاره کرده که میپرسیدند چگونه خدا این
ذرات خاك و استخوانها را مجدداً جمعآوري و زنده میکند. در حالی که اگر به علم بینهایت خدا و قدرت مطلق او توجه
میکردند پاسخ خود را مییافتند. 2. چرا در این آیات خاك را بر استخوان مقدم داشته است در حالی که نخست استخوان مردگان
ظاهر میشود، سپس به خاك تبدیل میشود؟ ص: 216 مفسران در پاسخ این پرسش به سه مطلب
اشاره کردهاند: الف) اول گوشت بدن مردگان به خاك تبدیل میشود و سپس استخوان متلاشی میشود؛ از این رو خاك اول ذکر
شده است. ب) بازگشت ذرات خاك به زندگی عجیبتر است، از این رو اول ذکر شده است. ج) خاك اشاره به جسدهاي نیاکان
البتّه مانعی ندارد که همهي این نکات مقصود «1» . دور و استخوان اشاره به جسد پدران آنهاست که هنوز کاملًا از بین نرفته است
آیه بوده باشد و یا این که اصلًا خاك و استخوان را دو تعبیر عرفی بدانیم که عطف با واو آنها دلیل بر تقدم و تأخّر نیست. 3. در
هنگام رستاخیز دو نفخ صور و بانگ آسمانی نواخته میشود، که با بانگ اول همهي مردم میمیرند و با بانگ دوم رستاخیز به پا
4. در این آیات بیان شده که مردم در رستاخیز نه «2» . میشود و همگان زنده میشوند. در این آیه به بانگ دوم اشاره شده است
تنها زنده میشوند، بلکه قدرت دیدن، گفتن و درك مطالب را پیدا میکنند و به صحنهي رستاخیز مینگرند و منتظر عذاب
میمانند و در همان حال به حقّانیّت رستاخیز اعتراف کرده، میگویند: واي برما این روز جزاست! 5. در روز رستاخیز از طرف خدا
یا فرشتگان به مشرکان خطاب میشود که این روز جدایی است؛ جدایی بدکاران از نیکوکاران یا جدایی حق از باطل و یا روز
اشاره شده است. روزي که افراد « یوم الفَصل » و « یوم الدین » داوري و جداسازي پروردگار. 6. در این آیات به دو نام رستاخیز یعنی
به جزاي خود میاندیشند و روزي که حق و باطل جدا میشوند و بین مردم داوري میشود. ص: 217
در این آیات یا به معناي همسران و یا به معناي همفکران مشرکان و یا اشاره به شیطانهاي همکار آنان است. البته ممکن « ازواج » .7
به معناي شدّت برافروختگی آتش است که مشرکان به سوي آن راهنمایی « جَحیم » . است این تعبیر اشاره به هرسه معنا باشد. 8
میشوند، آري کسانی که هدایت به راه مستقیم را نپذیرند، بالاخره به راه دوزخ هدایت میشوند. آموزهها و پیامها: 1. به پرسش
صفحه 72 از 118
مخالفان درمورد رستاخیز پاسخ دهید و آن صحنه را براي آنان به تصویر بکشید. 2. مشرکان در رستاخیز ذلیل هستند. 3. رستاخیز به
طور ناگهانی بایک بانگ میآید و همه را خیره میسازد. 4. رستاخیز روز جزا و روز جدایی است. 5. فرجام ستمکاران و همکاران
و همسران و معبودان آنها دوزخ است. 6. منکران معاد در رستاخیز حقایق را خواهند دید و اعتراف خواهند کرد (ولی آن روز دیر
است و راه نجاتی نخواهند داشت). 7. شرك نورزید و ستمکاري نکنید که فرجامی عذابآلود دارند. *** قرآن کریم در آیات
- بیست و چهارم تا بیست و ششم سورهي صافات به بازپرسی مشرکان در رستاخیز و بییاوري آنان اشاره میکند و میفرماید: 24
26 . وَقِفُوهُمْ إنَّهُمْ مَسْؤُولُونَ* مَا لَکُمْ لا تَنَاصَ رُونَ* بَلْ هُمُ الیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ و آنان را نگاه دارید، [چرا] که آنان مورد بازپرسی قرار
میگیرند.* شما را چه شده که یکدیگر را یاري نمی کنید؟!* بلکه امروز آنان در پی تسلیماند. ص:
218 نکتهها و اشارهها: 1. هنگامی که مشرکان ستمکار به سوي دوزخ حرکت داده میشوند، در بین راه آنها را متوقف میکنند تا
از آنان بازپرسی کنند، در حالی که جاي پرسش، قبل از داوري و محکومیت براي دوزخ است؛ پس این پرسشگري براي چیست؟
مفسران قرآن در این مورد چند پاسخ دادهاند: الف) این پرسش براي داوري نیست، بلکه نوعی سرزنش و مجازات روانی براي
مشرکان است. ب) دوزخی بودن مشرکان واضح است، اما بازپرسی براي تعیین مقدار جرم آنهاست. ج) پرسش از آنها در مورد
2. در مورد پرسشهایی که از مشرکان «1» . عدم یاري طلبیدن است که در آیهي بعد آمده و این یکی از موارد پرسش است
میشود چند احتمال داده شده است: الف) از بدعتها و اعمال زشت آنان پرسش میشود؛ ب) از توحید پرسش میشود؛ ج) از
نعمتهایی همچون جوانی، عمر و اموال پرسش میشود؛ د) از ولایت امام علی علیه السلام پرسش میشود؛ همان طور که در
و از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که در رستاخیز که صراط بر جهنّم قرار میگیرد «2» احادیث شیعه و سنی آمده است
تفسیر قرآن «3» . هیچ کس نمیتواند عبور کند، مگر آن که جواز ولایت علی علیه السلام با او باشد و این مقصود آیهي فوق است
مهر جلد هفدهم، ص: 219 البته ممکن است همهي این موارد از ستمکاران پرسش شود که ولایت امام علی علیه السلام از مصادیق
مهم آن است. آموزهها و پیامها: 1. رستاخیز روز بازپرسی است (پس براي آن روز آماده باشید). 2. رستاخیز روز بییاوري و تسلیم
در برابر حق است. 3. به فکر بازپرسی رستاخیز و تنهایی در آن روز باشید. *** قرآن کریم در آیات بیست و هفتم تا سی و دوم
32 . وَأقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَی - سورهي صافات به گفتمان رهبران مشرکان و پیروان گمراهشان در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 27
بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ* قَالُوا إنَّکُمْ کُنتُمْ تَأ تُونَنَا عَنِ الیَمِینِ* قَالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ* وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ کُنتُمْ قَوْماً طَاغِینَ*
فَحَ قَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إنَّا لَذَائِقُونَ* فَأغْوَیْنَاکُمْ إنَّا کُنَّا غَاوِینَ و برخی آنان به برخی [دیگر] رو کرده در حالی که از یکدیگر
بلکه » : رهبران در پاسخ) گویند ) *«! مسلماً، شما از [درِ] راستی با ما در میآمدید » : میپرسند؛* (پیروان به رهبران) میگویند
(خودتان) مؤمن نبودید.* و براي ما هیچ تسلّطی برشما نبود، بلکه (شما) گروهی طغیانگر بودید.* پس سخن (سنّت گونه)
پروردگارمان در مورد (مجازات) ما تحقق یافت؛ قطعاً، ما چشنّدهي (عذاب) هستیم!* و شمارا گمراه کردیم؛ [چرا] که ما گمراه
به معناي دست راست یا سمت راست و کنایه از خیرخواهی و نصیحت است؛ یعنی رهبران « یَمین » . نکتهها و اشارهها: 1 «. بودیم
مشرکان از طریق راست خیرخواهی به سراغ مردم میآمدند و آنها را منحرف و گمراه میساختند.
ص: 220 البته برخی مفسران نیز احتمال دادهاند که این تعبیر کنایه از قدرت باشد؛ یعنی سران مشرکان با تکیه بر قدرت مردم را
گمراه میساختند. 2. در این آیات بیان شده که سران مشرکان در رستاخیز به پیروان گمراه خود میگویند که شما به چند علت
گمراه شدید: اول آن که خودتان اهل ایمان نبودید و زمینهي انحراف داشتید؛ دوم آن که شما افرادي سرکش و متجاوز بودید؛
سوم آن که ما نیز خودمان گمراه بودیم، بنابراین توانایی هدایت شما را نداشتیم. آموزهها و پیامها: 1. روز رستاخیز روز جدال و
گفتمان گمراهان با رهبران گمراهکننده است. 2. در رستاخیز رهبران گمراهکننده، گناه گمراهی دیگران را به گردن نمیگیرند
(پس به هوش باشید). 3. سرکشی و اغواگري، عوامل درونی و برونی گمراهی افراد است (پس مواظب باشید). 4. رهبران
صفحه 73 از 118
گمراهکننده، از طریق راست (خیرخواهی) اقدام به انحراف دیگران میکنند (پس مراقب باشید). 5. رهبران گمراهکننده و
نیرنگهاي آنان را بشناسید (و مراقب باشید به دام آنها نیفتید). *** قرآن کریم در آیات سی و سوم تا سی و نهم سورهي صافات
39 . فَإنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی - به فرجام عذابآلود سران شرك و پیروان آنان و عوامل این سرنوشت شوم اشاره میکند و میفرماید: 33
العَذَابِ مُشْتَرِکُونَ* إنَّا کَ ذَلِکَ نَفْعَلُ بِالمُجْرِمِینَ* إنَّهُمْ کَانُوا إذَا قِیلَ لَهُمْ لا إلَهَ إلَّااللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ* وَیَقُولُونَ أإنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ
مَجْنُونٍ* بَلْ جَاءَ بِالحَقِّ وَصَ دَّقَ المُرْسَلِینَ* إنَّکُمْ لَذَائِقُو العَذَابِ الألِیمِ* وَمَا تُجْزَوْنَ إلَّامَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ص: 221 و در واقع آنان در آن روز، در عذاب شریکاند.* در حقیقت، ما با خلافکاران اینچنین می کنیم.* [چرا] که آنان
آیا واقعاً ما معبودانمان را به » : تکبّر میورزیدند،* و میگفتند ،«. هیچ معبودي جز خدا نیست » : هنگامی که به ایشان گفته میشد
چنین نیست،) بلکه حق را آورده و فرستادگان (الهی) را تأیید کردهاست.* قطعاً، شما عذاب ) *«!؟ خاطر شاعري دیوانه رهاکنیم
دردناکی را خواهید چشید!* و جز به آنچه انجام میدادید مجازات نخواهید شد. نکتهها و اشارهها: 1. سران مشرکان و پیروان آنها
در اصلِ عذاب مشتركاند ولی ممکن است در درجات عذاب با همدیگر تفاوت داشته باشند؛ چرا که سران شرك، خود مشرك
2. در این آیات «1» . بوده و عامل انحراف و گمراهی افراد دیگر نیز شدهاند، پس عذاب آنان همچون یک مشرك عادي نیست
چند مورد از عوامل عذاب مشرکان برشمرده شده است که عبارتاند از: الف) خلافکاري و ارتکاب جرم؛ ب) تکبّر ورزیدن در
برابر نداي توحید؛ ج) تهمت زدن به پیامبر صلی الله علیه و آله؛ د) اعمال بد مشرکان که به صورت کیفر در رستاخیز نمودار
میشود. 3. مشرکان پیامبر صلی الله علیه و آله را شاعر میخواندند؛ چرا که سخنانش در دلها نفوذ میکرد و او را مجنون
میخواندند، چرا که در برابر انبوه مخالفان و محیط فاسد ایستادگی میکرد و این کار به نظر مشرکان نوعی خودکشی بود. آري؛
آنان با سخنان تهمتآمیز خود، پیامبر صلی الله علیه و آله را بسیار آزار دادند ولی او صبر کرد. اي گل! تو ز جمعیت گلزار چه
دیدي جز سرزنش و بد سري خار چه دیدي (پروین) ص: 222 آموزهها و پیامها: 1. فرجام مشرکان
عذابآلود است (پس شرك نورزید). 2. تکبّر، خلافکاري و تهمتزنی از عوامل عذاب هستند. 3. روش و سنّت خدا، مجازات
. خلافکاران است (پس خلافکاري نکنید). 4. رهبران الهی و مبلغان دینی (آماده باشند که) آماج تیر تهمت مخالفان هستند. 5
محتواي حقِّ اسلام و تأیید پیامبران پیشین دلایل راستی
بندگان خالص شده و ویژگی آنان
قرآن کریم در آیات چهلم تا چهل و نهم سورهي صافات به فرجام نیکوي افراد با اخلاص و نعمتهاي بهشتی آنان اشاره میکند و
49 . إلَّاعِبَادَ اللَّهِ المُخْلَصِ ینَ* اوْلَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ* فَوَاکِهُ وَهُمْ مُکْرَمُونَ* فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ* عَلَی سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ* - میفرماید: 40
یُطَ افُ عَلَیْهِمْ بِکَأسٍ مِنْ مَعِینٍ* بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ* لَافِیهَا غَوْلٌ وَلا هُمْ عَنْهَا یُنزَفُونَ* وَعِنْدَهُمْ قَاصِ رَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ* کَأ نَّهُنَّ بَیْضٌ
مَکْنُونٌ جز بندگان خالص شدهي خدا؛* آنان برایشان روزيِ معیّنی است؛* (از انواع) میوهها؛ و آنان گرامی داشته شدهاند؛*
درحالی که در بوستانهاي پرنعمت (بهشت)،* برتختهایی رویاروي هماند،* جامی از (شراب) لبریز برگردشان چرخانده
میشود،* (شرابی) سپید (و درخشان) که براي نوشندگان لذتبخش است؛* نه در آن تباهیِ (خرد) است و نه آنان از آن مست
میشوند.* و نزد آنان (همسرانی) چشم فروهشته [و] فراخدیده باشند؛* (از شدّت سفیدي) چنان که گویی آنان تخممرغهاي
کسی است که مراحل خودسازي و « مُخلِص » . (زیرپر) پنهان ماندهاند. ص: 223 نکتهها و اشارهها: 1
کسی است که در جهاد اکبر پیروز « مُخلَص » اخلاص را طی میکند ولی هنوز به مرحلهي تکامل نهایی نرسیده است، اما واژهي
. شده و مراحل معرفت و ایمان را طی کرده و به مرحلهي کامل اخلاص رسیده که از نفوذ وسوسهي شیطانی محفوظ شده است. 2
در مورد همهي انسانها معیار پاداش و کیفر، عمل آنهاست، ولی خدا در مورد افراد بااخلاص با فضل و کرم رفتار میکند و
صفحه 74 از 118
پاداشهاي معنوي بهشتیان است که ما از آنها خبر نداریم و یا « روزيِ معلوم » 3. مقصود از «1» . بیحساب به آنان پاداش میدهد
4. در این آیات نعمتهاي بهشتی بر شمرده شده است که عبارتاند از: «2» . نعمتهاي بهشتی است که در آیات بعد آمده است
الف) نعمتهاي خوردنی همچون میوهها؛ ب) نعمت مکان مناسب و زیبا همچون بوستان؛ ج) نعمت دوستان یکرنگ و مجلس
انس بر تختهاي روبهرو؛ د) نعمت شرابهاي معنوي و لذتبخش و بیضرر؛ ه) نعمت همسران زیبا و شوهردوست و باصفا؛ و)
به معناي جاري است؛ یعنی جامهاي لبریز « مَعین » به معناي ظرف لبریز از شراب، و « کَأس » . نعمت گرامی بودن و شخصیت داشتن. 5
از شرابِ گرداگرد بهشتیان میچرخد و شراب از آن پیمانهها جاري است تا هرگاه بخواهند بنوشند. 6. این شرابهاي بهشتی چند و
یژگی دارند: الف) در دسترس است و در جامهایی اطراف بهشتیان در چرخش است؛ ب) ظرف شراب وخود شراب سفید و با
«1» ؛ ص: 224 ج) لذتبخش است و تلخ و بدمزه نیست؛ د) موجب فساد عقل نمیشود «3» ؛ صفاست
آري؛ شراب بهشتی، از نوع شراب دنیوي نیست که از انگور به دست میآید، بلکه شرابی «2» . ه) موجب مستی تدریجی نمیشود
است که انسان را مست عشق الهی میسازد. اي که دایم به خویش مغروري گر تو را عشق نیست معذوري مستی عشق نیست در سر
تو رو که تو مستِ آب انگوري (حافظ) 7. همسران بهشتیان چند ویژگی دارند: الف) آنان جز به همسران خود نگاه نمیکنند و به
ج) آن همسران سفید پوشیده هستند؛ یعنی همچون تخم «4» ؛ ب) چشمانی درشت و زیبا دارند «3» ؛ غیر از آنها عشق نمیورزند
8. بیان این مواهب مادي و «5» . مرغی که زیر بال و پر مرغ بوده و دست کسی به او نرسیده است، پاك و سفید و باصفا هستند
معنوي بهشتی با این الفاظ به خاطر آن است که زبان ما نمیتواند تمام جوانب نعمتهاي بهشتی را منعکس سازد و زبان و گوش و
«6» . درك و دید دیگري لازم است تا بتواند شرح این ماجرا بگوید و حقایق بهشتی والاست و جز با رفتن و دیدن دریافت نمیشود
ص: 225 آموزهها و پیامها: 1. فرجام افراد با اخلاص، بهشت و نعمتهاي گوناگون آن است. 2. اگر
نعمتهاي بهشتی را میطلبید، بندگی و اخلاص داشته باشید. 3. نعمتهاي بهشتی لذتبخش و بیزیان است. 4. در بهشت انواع
خوردنیها، نوشیدنیها، همسر و مجلس انس براي مؤمنان با اخلاص مهیاست. *** قرآن کریم در آیات پنجاهم تا شصت و یکم
61 . فَأ قْبَلَ بَعْضُ هُمْ عَلَی بَعْضٍ - سورهي صافات به گفتمان بهشتیان با همدیگر و با دوزخیان اشاره میکند و میفرماید: 50
یَتَسَ اءَلُونَ* قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ* یَقُولُ أإنَّکَ لَمِنَ المُ َ ص دِّقِینَ* أإذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أإنَّا لَمَ دِینُونَ* قَالَ هَلْ أ نْتُمْ
مُطَّلِعُونَ* فَاطَّلَعَ فَرَآ هُ فِی سَوَاءِ الجَحِیمِ* قَالَ تَاللَّهِ إنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ* وَلَوْلَا نِعْمَ ۀُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ المُحْ َ ض رِینَ* أ فَمَ ا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ*
إلَّامَوْتَتَنَا الاولَی وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ* إنَّ هَذَا لَهُوَ الفَوْزُ العَظِیمُ* لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ العَامِلُونَ و برخی از آنان به برخی [دیگر] رو کرده،
راستی من همنشینی (در دنیا) داشتم.* که میگفت: آیا قطعاً تو » : در حالی که از یکدیگر میپرسند،* گویندهاي از آنان میگوید
از تأیید کنندگان (معاد) هستی؟* آیا هنگامی که مُردیم و خاك و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا واقعاً ما جزا داده
به خدا سوگند! واقعاً » : پس آگاه شود و او را در میان دوزخ ببیند؛* گوید *«؟ آیا شما (از جاي او) آگاهید » : گوید *«!؟ میشویم
نزدیک بود [مرا] به هلاکت اندازي.* و اگر نعمت پروردگارم نبود، حتماً از احضار شدگان (در دوزخ) بودم!* پس آیا تفسیر قرآن
مهر جلد هفدهم، ص: 226 ما جز به (همان) مرگ اوّلمان (دیگر) نمیمیریم،* و ما عذاب نخواهیم شد؟!* قطعاً، تنها این کامیابی
پس باید براي مثل این (پاداش)، کوشندگان عمل کنند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به یکی از نعمتهاي *«! بزرگ است
بهشتی اشاره شده که بهشتیان در حالی که بر تختها روبهروي یکدیگر نشستهاند، با دوستان خود از هر دري سخن میگویند و
خاطرات گذشتهي خود را مرور میکنند. 2. در رستاخیز بهشتیان و دوزخیان میتوانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند و سخن بگویند
و از احوالات یکدیگر جستوجو کنند. یعنی هر چند فاصلهي بهشتیان و دوزخیان زیاد است، آنان میتوانند از راه دور با هم
3. در این آیات از دوستی از افراد بهشتی سخن گفته شده که رستاخیز را انکار میکرد «1» . سخن بگویند و حتی یکدیگر را ببینند
و حتی تلاش میکرد مؤمنان را گمراه سازد و اکنون در دوزخ است و دوستان بهشتی او به فکر او هستند و با جستوجو او را در
صفحه 75 از 118
دوزخ مییابند و با او سخن میگویند. 4. در این آیات یادآور شده که اگر نعمت هدایت الهی نبود، رهزنانِ عقیده، مؤمنان را
گمراه میکردند و به دوزخ میکشاندند؛ یعنی هدایت و بهشت، نعمتی الهی است که باید سپاس آن را به جا آوریم. 5. در مورد
جملات آیات پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم، مفسران دو تفسیر ارائه کردهاند: الف) این مطالب سخنان افراد بهشتی است که از روي
شوق با همدیگر میگویند: آیا به راستی ما نمیمیریم و جز مرگ اول مرگ دیگري درکارنیست و ما هرگز عذاب نمیشویم! ب)
این مطالب ادامهي سخنان آن فرد بهشتی است که براي سرزنش فرد دوزخی میگوید: آیا تو نبودي که میگفتی ما جزیک مرگ
ص: 227 البته تفسیر اول با سیاق و «2» ؟ نداریم و رستاخیزي در کارنیست و ما مجازات نمیشویم
آیات بعد تناسب بیشتري دارد. 6. در مورد آیهي شصت و یکم نیز مفسران دو احتمال دادهاند: یکی این که ادامهي سخنان فرد
بهشتی باشد و یا این که سخن خدا باشد. ونوعی نتیجه گیري از مطالب گذشته است که میفرماید: براي چنین بهشت جاویدانی
افراد اهل عمل، کار میکنند. 7. انسان نباید براي کارهاي زودگذر و ناپایدار، عمر و سرمایهي خود را مصرف کند، بلکه باید براي
نعمتهاي جاویدان بهشتی و رضایت الهی تلاش کند. آموزهها و پیامها: 1. گفتمان بهشتیان و دوزخیان را بشنوید و عبرت بگیرید.
. 2. افرادي که در دنیا مؤمنان را سرزنش میکردند و معاد را انکار مینمودند، در رستاخیز مورد سرزنش مؤمنان قرار میگیرند. 3
بهشتیان از احوالات دوزخیان با خبرند و میتوانند با آنان سخن بگویند. 4. لطف خداست که مؤمنان را از لغزش به دوزخ
بازمیدارد. 5. پیروزي بزرگ براي مؤمنان بهشتی است. 6. براي بهشت جاویدان کار کنید (نه براي سرابهاي زودگذر). ***
مقایسه بهشت و دوزخ
قرآن کریم در آیات شصت و دوم تا شصت و هشتم سورهي صافات، فرجام نیکوي بهشتیان را با عاقبت عذابآلود دوزخیان
68 . أذَلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا أمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ* إنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَۀً لِلظَّالِمِینَ* إنَّهَا - مقایسه میکند و با بیان عذابهاي مختلف آنان میفرماید: 62
شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أصْ لِ الجَحِیمِ* طَلْعُهَا کَأ نَّهُ رُؤُوسُ الشَّیَاطِینِ* فَإنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا البُطُونَ* ثُمَّ إنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْباً مِنْ
حَمِیمٍ ص: 228 * ثُمَّ إنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإلَی الجَحِیمِ آیا این (نعمتهاي بهشتی به عنوان نخستین) پذیرایی
بهتر است، یا درخت (نفرتانگیز) زَقُّوم؟!* که ما آن را آزمایش (و عذاب) براي ستمکاران قرار دادیم؛* که آن درختی است که از
بُن دوزخ بیرون میآید؛* شکوفهي آن (درخت، از زشتی) چنانکهگویی همانند سرهاي شیطانهاست!* و قطعاً، آن (ستمکار) ان
از آن می خورند و شکمها را از آن پر میکنند؛* سپس، قطعاً، آنان بر روي آن (غذا)، آب سوزان آلوده مینوشند؛* سپس، قطعاً،
بازگشت آنان به سوي دوزخ است. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن کریم، آن است که سرنوشت انسانهاي
نیک و بد را به تصویر میکشد و مقایسه میکند تا مردم بتوانند راه صحیح را انتخاب کنند و در این آیات نیز پس از بیان فرجام
در این جا « بهتر بودن » نیکوي بهشتیان فرجام عذابآلود دوزخیان را بیان کرده و میگوید: کدامیک بهتر است. 2. البته مقصود از
این نیست که عذابهاي دوزخ خوب است و نعمتهاي بهشت بهتر است، بلکه منظور آن است که یک طرف اصلًا خوب نیست و
به معناي نخستین چیزي است که با آن از مهمان پذیرایی میکنند و در این جا نعمتهاي فراوان به « نُزُل » . یک طرف خوب است. 3
در دوزخ آن است «2» زقّوم «1» استقبال بهشتیان میروند و پذیرایی اصلی همان رضوان الهی خواهد بود. 4. مقصود از رویش گیاه
که با شرایط آتش براي دوزخیان پرورش یافته است نه این که گیاهی همچون گیاهان باغهاي دنیوي باشد. تفسیر قرآن مهر جلد
5. مفسران حکایت کردهاند که پس از نزول آیهي فوق، ابوجهل وجود گیاه زقّوم را انکار کرد و با ریشخند هفدهم، ص: 229
دستور داد که کره و خرما آوردند و آنها را به عنوان زقّوم میخوردند و میگفت: محمد مارا از اینها در آخرت میترساند. سپس
در این جا ممکن « فِتْنه » . آیات بعد فرود آمد و اشاره کرد که ذکر گیاه زقّوم، مایهي امتحان افراد ستمکار همچون ابوجهل است. 6
است به معناي آزمایش یا عذاب باشد و مانعی ندارد که هردومعنا مقصود باشد؛ یعنی زقّوم مایهي آزمایش ستمکاران است که پس
صفحه 76 از 118
به معناي سرهاي شیطانهاست. این واژه در اصل به معناي ماري « رُؤُس الشیاطین » . از ریشخند آن گرفتار عذاب الهی میشود. 7
بدچهره و یا گیاهی زشت است که گیاه زقّوم به آن تشبیه شده است تا چهرهي زشت زقّوم را به تصویر بکشد. و یا این واژه کنایه از
8. در این آیات به غذا و نوشابهي دوزخیان اشاره «1» . تصویري ذهنی است که هرکس از سر زشت شیطان در ذهن تصوّر میکند
آري؛ عذابهاي رستاخیز «2» . شده است؛ غذاي آنان از گیاه بدبو و تلخ زقّوم است و نوشابهي آنان از آبی داغ و آلوده است
نمودي از کارهاي ستمکاران در دنیاست؛ همان طور که آنان در دنیا از غذاهاي حرام و نوشابههاي سردي که از حقوق مردم بود
میخوردند در رستاخیز با غذاهاي بد و نوشیدنیهاي داغ پذیرایی میشوند. 9. دوزخیان این غذا و نوشابههاي عذابآلود را بیرون
از دوزخ میخورند، سپس به سوي دوزخ میروند، یا درهمان دوزخ منطقهاي وجود دارد که ستمکارن را به آن جا میبرند تا از
این غذاي تلخ و نوشابهي داغ بخورند. ص: 230 آموزهها و پیامها: 1. فرجام بهشتیان ودوزخیان را
مقایسه کنید (و راه خود را انتخاب کنید). 2. عذابهاي نفرت انگیزي در انتظار ستمکاران است. *** قرآن کریم در آیات شصت
و نهم تا هفتاد و چهارم سورهي صافات به عوامل عذاب دوزخیان و عبرتانگیز بودن فرجام آنان و نجات مؤمنان با اخلاص اشاره
74 . إنَّهُمْ أ لْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ* فَهُمْ عَلَی آ ثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ* وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أکْثَرُ الأوَّلِینَ* وَلَقَدْ أرْسَلْنَا - میکند و میفرماید: 69
فِیهِمْ مُنذِرِینَ* فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَۀُ المُنذَرِینَ* إلَّاعِبَادَ اللَّهِ المُخْلَصِ ینَ [چرا] که آنان پدرانشان را گمراه یافتند،* و آنان به دنبال
آن (پدر) ان میشتابند.* و به یقین، قبل از آنان، بیشتر پیشینیان گمراه شدند؛* و به یقین در [میان آنان هشدارگرانی فرستادیم؛*
پس بنگر که فرجام هشدارداده شدگان چگونه شد؟!* مگر بندگان خالص شدهي خدا (که نجات یافتند.) نکتهها و اشارهها: 1. طبق
این آیات، اولین عامل گمراهی و عذاب دوزخیان پیروي شتابان از نیاکان گمراهشان و دومین عامل آن است که آنها به سخنان
پیامبران هشدارگر توجه نکردند و در نتیجه گمراه شدند. 2. در این آیات بیان شده که اکثریت ملتهاي پیشین گمراه بودند و این
نوعی تسلّی خاطر براي پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان است که از مخالفت مشرکان مکه اندوهگین نشوند. 3. پیامبران
هشدارگر همچون نوح علیه السلام در میان اقوام گذشته آمدند و در مورد شرك و ظلم و تقلید کورکورانه از پدران هشدار دادند،
ولی مشرکان توجه نکردند و گرفتار عذاب الهی شدند، مگر بندگان با اخلاص خدا (همچون نوح و مؤمنان) که از عذاب نجات
4. در این سوره پنج بار به بندگان با اخلاص خدا اشاره شده است. این نشانهي یافتند. ص: 231
عظمت مقام آنهاست که خدا آنان را خالص کرده و برگزیده است و شیطان در حریم قلب آنان راهی ندارد و نمیتواند آنها را
. منحرف سازد. آموزهها و پیامها: 1. پیروي ازنیاکان گمراه، عامل عذاب انسانهاست. 2. در تقلید از پدرانتان شتاب نورزید. 3
(اکثریت، معیار حق و باطل نیست، و گرنه) اکثریت مردم جهان طرفدار گمراهی بودهاند. 3. اگر ملتی به هشدارهاي رهبران الهی
. توجه نکند، گرفتار عذاب خواهد شد. 4. از سرنوشت ملتهاي هلاك شده، عبرت بگیرید و با رهبران الهی مخالفت نکنید. 5
بندگان با اخلاص خدا، عذاب نمیشوند. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و پنجم تا هشتاد و دوم سورهي صافات به سرگذشت
82 . وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ المُجِیبُونَ* - نوح علیه السلام و نیکوکاري و نجات او و غرق مخالفانش اشاره میکند و میفرماید: 75
وَنَجَّیْنَاهُ وَأهْلَهُ مِنَ الکَرْبِ العَظِیمِ* وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ البَاقِینَ* وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الآخِرِینَ* سَلامٌ عَلَی نُوحٍ فِی العَالَمِینَ* إنَّا کَذَلِکَ نَجْزِي
المُحْسِنِینَ* إنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا المُؤْمِنِینَ* ثُمَّ أغْرَقْنَا الآخَرِین و به یقین، نوح ما را ندا داد و چه خوب پاسخ دهندهاي بودیم.* و وي و
خانوادهاش را از اندوه بزرگ نجات دادیم؛* و تنها نسل او را باقی گذاشتیم؛* و (نام نیک) او را در (میان ملتهاي) پسین برجاي
گذاشتیم.* در میان جهانیان سلام بر نوح [باد]!* که ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم؛* [چرا] که او از بندگان مومن ما
بود.* سپس دیگران (: مشرکان) را غرق کردیم. ص: 232 نکتهها و اشارهها: 1. در سورهي صافات
علاوه بر اشاره به زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه و مبارزات او با مشرکان، به سرگذشت نه نفر از پیامبران الهی اشاره
کرده است که از سرگذشت نوح علیه السلام، نخستین پیامبر اولوالعزم الهی، شروع میشود. 2. نوح علیه السلام صدها سال در میان
صفحه 77 از 118
مردم به تبلیغ پرداخت و آنان را به سوي توحید فرا خواند ولی با لجاجت و ریشخند و تکذیب آنان روبهرو شد تا این که سرانجام از
خدا خواست که کافران را عذاب کند و سیلابی عظیم آمد و همهي کافران را غرق ساخت و تنها او و خانوادهاش و تعداد اندکی از
3. مقصود از نداي «1» . مؤمنان به وسیلهي کشتی نجات یافتند. سرگذشت این پیامبر الهی در سورههاي متعدد قرآن بیان شده است
و یا دعاي او درهنگام سوارشدن برکشتی «2» نوح که دراین آیات بدان اشاره شده، همان نفرین و درخواست عذاب براي کافران
. که در قرآن آمده است؛ البته مانعی ندارد که همهي این دعاها مقصود باشد. 4 «4» و یا دعا براي طلب پیروزي و یاري است «3»
و یا تکذیبهاي آنان بوده «5» منظور از اندوه بزرگ نوح علیه السلام، همان آزارها و ریشخندها و توهینهاي کافران نسبت به او
که عامل به وجود آمدن سیلابی عظیم شد و در نهایت نوح و خانواده و یارانش از آنها نجات یافتند. 5. در این آیات اشاره شده «6»
که نسل نوح علیه السلام را در زمین باقی گذاردیم. ص: 233 جمعی از مفسران قرآن و مورخان نیز
نوشتهاند که نسل فعلی بشر از سه فرزند نوح علیه السلام به وجود آمدهاند؛ نژاد عرب، فارس و روم از نسل سام و نژاد ترك از یافث
ولی برخی دیگر از مفسران برآناند که مؤمنان دیگري غیر از نوح علیه السلام نیز «1» . و نژاد آفریقایی و هندي از نسل حام هستند
البته احادیثی از اهلبیت علیهم السلام بدین معنا اشاره «2» . در کشتی بودند؛ بنابراین ممکن است که نسل برخی نژادها از آنان باشد
6. در این آیات اشاره شده که نام نیک نوح علیه السلام در آیندگان باقی ماند و او اسطورهي مقاومت و صبر گردید و «3» . دارد
برنامهاش الهامبخش همهي رهروان حق گردید. تا آن جا که خدا نیز بر او سلام و درود فرستاد؛ سلامی که در جهان تا رستاخیز
باقی میماند. 7. ایمان و نیکوکاري عوامل نجات نوح علیه السلام و زمینه سازنعمتها و سلام خدا بر او بود. آموزهها و پیامها: 1. از
فرجام نیکوي نوح علیه السلام و فرجام هلاکتبار مخالفان او عبرت بگیرید. 2. خدا پاسخگوي خوبی به نداي بندگان خود است.
3. در هنگام روي آوردن اندوههاي بزرگ، خدا را بخوانید تا شما را نجات دهد. 4. نیکوکاري و ایمان از عوامل نجات، برکت در
نسل و خوشنامی است. *** ص: 234 قرآن کریم در آیات هشتاد و سوم تا هشتاد و هفتم سورهي
87 . وَإنَّ مِنْ شِیعَتِهِ - صافات به سرگذشت ابراهیم علیه السلام و قلب سالم وي و شرك ستیزي او اشاره میکند و میفرماید: 83
لَإبْرَاهِیمَ* إذْ جَ اءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ* إذْ قَالَ لِأبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ* أإفْکاً آلِهَۀً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ* فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ العَالَمِینَ و قطعاً،
ابراهیم از پیروان او بود؛* آنگاه که با دلی سالم به پیشگاه پروردگارش آمد؛* هنگامی که به پدر (مادرش یا عموي) ش و قومش
چه می پرستید؟!* آیا دروغ بزرگ (که همان پرستش) معبودانی جز خداست را می خواهید؟!* پس گمانتان به پروردگار » : گفت
نکتهها و اشارهها: 1. ابراهیم علیه السلام یکی از پیامبران بزرگ الهی است که درسرزمین بابل در برابر «!؟ جهانیان چیست
بتپرستان و سرکشان عصر خویش قیام کرد و تا پاي سوختن پیش رفت ولی خدا او را نجات داد. داستان این پیامبر بزرگ در
2. پیامبران الهی معلمان کلاسهاي درس بشریت هستند و همگی از یک خط فکري و از «1» . سورههاي متعدد قرآن آمده است
مکتب توحید پیروي میکنند و آن را تداوم میبخشند؛ از این روست که ابراهیم علیه السلام از شیعیان و پیروان نوح علیه السلام به
به معناي روح پاك و خالص از کینه و نفاق است « قلب سلیم » 3. تعبیر «2» . شمار میآید هر چند صدها سال بین آن دو فاصله است
که از عشق به دنیا خالی است و جز خدا در آن نیست. ص: 235 آري؛ قلب و روح ابراهیم علیه السلام
از نظر اخلاقی و اعتقادي سالم بود. 4. دراحادیث از امام صادق علیه السلام روایت شده که قلب سلیم آن است که شخص درحالی
پروردگارش را ملاقات کند که غیر از خداکسی در آن راه نداشته باشد و نیز صاحب قلب سلیم کسی است که نیّت صادق داشته
دل پاك «2» . و در حدیث دیگري از آن حضرت روایت شده که قلب حرم خداست، غیر خدا را در حرم او ساکن نکنید «1» . باشد
آینهي روي خداست این چنین آینه زنگاري نداشت (پروین) 5. ابراهیم علیه السلام با بیان دروغین بودن معبودها به ابطال آنها
پرداخت و اشاره کرد که: این بتها چیست که شما میپرستید؟ آیا انسان عاقل باید در برابر مشتی سنگ و چوب کرنش کند؟ شما
در مورد پروردگار جهانیان چه گمانی دارید؟ او همهي نعمتها را به شما داده است و در سایهي ربوبیت او پرورش مییابید؛ پس
صفحه 78 از 118
به معناي پدر است و در فرهنگ عرب گاهی به عمو و پدر مادر نیز پدر گفته میشود و « ابْ» . چرا به سراغ غیر او میروید؟ 6
آموزهها و پیامها: 1. همچون ابراهیم علیه السلام پیرو راه «3» . مقصود از پدر ابراهیم در این آیه، عموي وي یا پدر مادرش است
پیامبران بزرگ الهی باشید. 2. در پیشگاه الهی با روحی پاك و سالم حاضر شوید. 3. اصلاح جامعه را از نزدیکان خود شروع کنید.
. 4. مبارزه با شرك را با سخنان روشنگرانه آغاز کنید. 5. به دنبال معبودان دروغین نروید. 6 ص: 236
انسان میتواند همچون ابراهیم علیه السلام به مقامی بزرگ برسد که الگوي دیگران شود. *** قرآن کریم در آیات هشتاد و هشتم
- تا نود و هشتم سورهي صافات به بتشکنی ابراهیم علیه السلام و نجات او از آتشافروزي مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 88
98 . فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ* فَقَالَ إنِّی سَ قِیمٌ* فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ* فَرَاغَ إلَی آلِهَتِهِمْ فَقَالَ ألا تَأکُلُونَ* مَا لَکُمْ لا تَنطِقُونَ* فَرَاغَ عَلَیْهِمْ
ضَرْباً بِالیَمِینِ* فَأ قْبَلُوا إلَیْهِ یَزِفُّونَ* قَالَ أتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ* وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ* قَالُوا ا بْنُوا لَهُ بُنْیَاناً فَأ لْقُوهُ فِی الجَحِیمِ* فَأرَادُوا
پس (مشرکان) پشت کرده، *«. درحقیقت من بیمارم » : بِهِ کَیْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الأسْفَلِینَ پس با نگاهی به ستارگان درنگریست،* و گفت
آیا [غذا] نمی خورید؟!* شما را چه شده که سخن » : از او روي برتافتند.* پس به سوي معبودانشان روي کرد و گفت
پس با ضربه (ي قدرتمند دست) راست، به سوي آن (معبود) ها روي آورد،* و (مشرکان) شتابان به سوي او *«!؟ نمیگویید
*«!؟ آیا آنچه را می تراشید میپرستید،* و حال آنکه خدا شما و آنچه را می سازید، آفریده است » : آمدند.* (ابراهیم) گفت
و خواستند براي او نقشهاي بکشند *«! ساختمانی (: آتشکده) براي او بسازید و وي را در (آن) دوزخ بیفکنید » : (بتپرستان) گفتند
(و نابودش کنند)، و [لی آنان را فروترین (و خوارترین مردم) گردانیدیم. نکتهها و اشارهها: 1. برخی از مفسران حکایت کردهاند
که بت پرستان بابل هرسال مراسم عید مخصوصی داشتند آنان غذاهایی در بتخانهها آماده میکردند و دسته تفسیر قرآن مهر جلد
هفدهم، ص: 237 جمعی به بیرون شهر میرفتند و در پایان روز باز میگشتند تا به نیایش و صرف غذا بپردازند. آنان از ابراهیم
علیه السلام نیز دعوت کردند که همراه آنان به بیرون شهر برود، ولی او نپذیرفت و بیماري خویش را بهانه ساخت و در شهر ماند و
از فرصت به وجود آمده استفاده کرد و به بتخانه رفت و همهي بتها را شکست. و هنگامی که مشرکان به شهر بازگشتند و
بتخانه را ویران شده یافتند، متوجه شدند که کار ابراهیم علیه السلام است؛ چرا که او با آیین بتپرستی مخالفت میکرد؛ از این
2. چرا ابراهیم علیه السلام به ستارگان «1» . رو به سراغ او آمدند و تصمیم گرفتند که وي را در آتش افکنند اما خدا او را نجات داد
نگاه کرد و گفت من بیمارم؟ در این جا مفسران سه پاسخ دادهاند: الف) مردم بابل در نجوم و کیهانشناسی مطالعاتی داشتند و
حتی ستارگان را در سرنوشت خود مؤثر میدانستند و به وسیلهي آنها آینده را پیشگویی میکردند. ابراهیم به ستارگان نگاه کرد
تا مشرکان بپندارند که او از مطالعهي ستارگان وضع آینده و خود را پیشگویی میکند و قانع شوند و او را در شهر تنها بگذارند و
بروند. ب) نگاه ابراهیم به ستارگان براي مطالعه در اسرار آفرینش بود، هر چند مردم نگاه او را نگاه یک منجّم میپنداشتند. ج)
ابراهیم علیه السلام به یک نوع بیماري (همچون تب) مبتلا بود که در فواصل زمانی خاصی به سراغ او میآمد و میخواست با نگاه
البته مانعی «1» . به وضعیت ستارگان و ص: 238 شناخت زمان، زمان بیماري خود را مشخص سازد
ندارد که هر سه احتمال صحیح باشد؛ چون هرسه قابل جمع است. 3. آیا واقعاً ابراهیم علیه السلام بیمار بود؟ مفسران در این جا چند
پاسخ دادهاند: الف) ابراهیم واقعاً بیماري جسمی داشت، ولی بیماري خود را بهانه کرد تا از شهر بیرون نرود و بتواند بتها را
بشکند. ب) او جسمش بیمار نبود بلکه روحش در اثر کفر و شرك و ستم مردم ناراحت و بیمارگونه بود. ج) او واقعاً بیمار نبود
کرد؛ یعنی سخنی گفت و معناي صحیحی را اراده کرد، ولی مخاطب برداشت دیگري کرد؛ یعنی او میخواست بگوید « تَوریه » ولی
البته پاسخ و تفسیر اول و دوم با ظاهر آیه «2» . که من در آینده بیمار میشوم، ولی مخاطب گمان کرد او همان موقع بیمار است
سازگارتر است. 4. ابراهیم علیه السلام میدانست که بتها سخن نمیگویند و غذا نمیخورند ولی با پرسش از آنها عقاید مشرکان
را به ریشخند گرفت و بطلان آنها را اثبات کرد. 5. مقصود از زدن ضربه به بتها با دست راست آن است که ابراهیم علیه السلام
صفحه 79 از 118
واقعاً با دست راست بتشکنی کرد و یا این که با قدرت اقدام به این کار نمود. 6. در این آیات بیان شده که ابراهیم علیه السلام دو
استدلال براي بطلان ص: 239 بتپرستی بیان کرد: الف) انسان عاقل چیزي را که خود میسازد
نمیپرستد و در برابر آن کرنش نمیکند؛ چون ساختهي انسان از خود او ضعیفتر است. ب) خدا خالق شما و خالق ساختههاي
7. مشرکان دستور دادند که ساختمانی براي ابراهیم بسازند؛ یعنی دیواري بلند درست «1» . شماست، پس باید او را پرستش کنید
کنند و آتش را درون آن بیفروزند تا از خطرهاي احتمالی و پراکنده شدن آن جلوگیري شود و نیز انتقام خویش را به طور کامل از
به معناي « کَیْد » .8 «2» . آن حضرت بگیرند و عظمت بتها را به مخالفان خود نشان دهند تا مثل این حادثه بار دیگر تکرار نشود
تا او را بسوزانند، ولی خدا نقشهي آنان را «3» چاره اندیشی و نقشه کشی است؛ یعنی مشرکان نقشهي بزرگی براي ابراهیم کشیدند
خنثی کرد و آنها را پست وشکست خورده ساخت. آموزهها و پیامها: 1. از فرصتها براي مبارزه با شرك استفاده کنید. 2. معبودان
مشرکان نه تنها غذا نمیخورند و سخن نمیگویند بلکه قادر به دفاع از خویش نیز نیستند (پس چگونه شایستهي پرستشاند؟). 3. با
مشرکان گفتوگو کنید و ناتوانی بتها و آفرینشگري خدا را به یاد آنان بیاورید (تا بیدار شوند). 4. مخالفان پیامبران افرادي
عجول، بیمنطق و آتشافروزند. 5. خدا از شركستیزان حمایت میکند و آنها را از توطئهي مخالفان نجات میدهد. *** تفسیر
قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 240 قرآن کریم در آیات نود و نهم تا صد و یکم سورهي صافات به هجرت ابراهیم علیه السلام و
101 . وَقَالَ إنِّی ذَاهِبٌ إلَی رَبِّی سَیَهْدِینِ* رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ* فَبَشَّرْنَاهُ - مژدهي تولد اسماعیل اشاره میکند و میفرماید: 99
در حقیقت، من به سوي پروردگارم رهسپارم، که به زودي [مرا] رهنمون شود.* پروردگارا! به من از » : بِغُلامٍ حَلِیمٍ و (ابراهیم) گفت
پس او را به پسري بردبار مژده دادیم. نکتهها و اشارهها: 1. ابراهیم علیه السلام از جمله پیامبرانی است *«! (فرزندان) شایسته ببخش
که براي اداي رسالت خویش مهاجرت کرد. ابراهیم علیه السلام نمیتوانست در منطقهي بابل به تبلیغ و رسالت خویش بپردازد، از
اینرو تصمیم گرفت به منطقهي شام (و فلسطین) مهاجرت کند، تا بتواند وظیفهي پیامرسانی و نبوّت خویش را بهتر انجام دهد. در
این سفر خدا راهنماي او بود و به سوي خدا مهاجرت میکرد. آري؛ مهاجرت از محیطهاي آلوده و خفقانبار به سوي محیط سالم و
آزاد یکی از راههاي تحقق اهداف مقدس است که میتواند برنامه و الگوي همهي مؤمنان باشد. 2. ابراهیم علیه السلام از خدا
فرزندي شایسته و صالح خواست. این دعاي ابراهیم الگوي همهي مؤمنان است که از خدا فرزند شایسته بخواهند که یک انسان
کامل شود. خدا دعاي او را مستجاب کرد و فرزندي شایسته و بردبار به او داد؛ یعنی چیزي بیشتر از آنچه خواسته بود به او لطف
کرد. 3. ابراهیم علیه السلام از خدا تقاضاي فرزندي شایسته کرد تا رسالت او را تداوم بخشد و برنامههاي نیمهتمام او را به انجام
4. از ظاهر برخی آیات قرآن استفاده برساند و خدا نیز اسماعیل علیه السلام را به او بخشید. ص: 241
میشود که این فرزند همان اسماعیل بود که به دستور خدا به قربانگاه رفت. ابراهیم علیه السلام دو فرزند به نامهاي اسماعیل و
اسحاق داشت که در آیهي 112 همین سوره بشارت به تولد اسحاق داده شده است و در آیهي فوق نیز به تولد یکی از فرزندان
ابراهیم بشارت داده شده ولی نامی از او برده نشده است؛ بنابراین مقصود اسماعیل علیه السلام است. 5. دراین آیات سه بشارت به
و سوم بشارت این «1» . ابراهیم داده شد: اول مژدهي تولد فرزند و استجابت دعاي او. دوم مژدهي رسیدن آن فرزند به سن نوجوانی
در اصل به معناي خویشتنداري درهنگام هیجان خشم است؛ یعنی کسی که « حلیم » که آن فرزند فردي بردبار است. 6. واژهي
میتواند کاري را انجام دهد ولی در مورد آن شتاب نمیکند و بر احساسات خویش غلبه میکند این واژه پانزده بار در قرآن به کار
رفته که غالباً صفت خداست و فقط سه بار صفت ابراهیم، اسماعیل و شعیب قرارگرفته است. اسماعیل علیه السلام در ماجراي
قربانگاه حلم و بردباري خویش را به نمایش گذاشت. آموزهها و پیامها: 1. مبلغان و رهبران دینی هرگاه نتوانستند در سرزمینی به
وظایف خود عمل کنند، مهاجرت کنند. 2. مهاجرت شما جهت الهی داشته باشد. 3. از خدا فرزند شایسته بخواهید. 4. خدا دعاي
بندگانش را میپذیرد و بیشتر از آنچه خواستند به آنان لطف میکند. *** ص: 242 قرآن کریم در
صفحه 80 از 118
آیات صد و دوم تا صد و هفتم سورهي صافات به خواب عجیب ابراهیم و آزمایش بزرگ او در مورد قربانی کردن اسماعیل و
107 . فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إنِّی أرَي فِی المَنَامِ أ - تسلیم این دو مرد الهی در برابر فرمان خدا اشاره میکند و میفرماید: 102
نِّی أذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَي قَالَ یَا أبَتِ ا فْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ* فَلَمَّا أسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ* وَنَادَیْنَاهُ أنْ یَا
إبْرَاهِیمُ* قَدْ صَ دَّقْتَ الرُّؤْیَا إنَّا کَذَلِکَ نَجْزِي المُحْسِنِینَ* إنَّ هَذَا لَهُوَ البَلاءُ المُبِینُ* وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ و هنگامی که (پسر) به حد
اي پسرکم! در حقیقت، من در خواب میبینم که من تو را سر میبرم؛ پس بنگر چه به نظرت » : [کار و] کوشش با او رسید، گفت
اي پدرم! آنچه را مأموریت داري انجام بده؛ اگر خدا بخواهد، به زودي مرا از شکیبایان خواهی » : اسماعیل) گفت ) «؟ میرسد
اي ابراهیم!* به یقین، آن خواب » : و هنگامی که هر دو تسلیم شدند و او را به پیشانی بر خاك نهاد،* و او را ندا دادیم که *«. یافت
در واقع، اینگونه، نیکوکاران را پاداش میدهیم.* قطعاً، این تنها آزمایشِ روشنگر بود؛* و «.( را تأیید کردي (و تحقق بخشیدي
قربانی بزرگی را تاوان او دادیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات ماجراي امتحان بزرگ حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام
بیان شده است. هنگامی که اسماعیل علیه السلام به سن نوجوانی (یعنی حدود 13 سالگی) رسید، ابراهیم علیه السلام در خواب دید
که فرزندش را با دست خود قربانی میکند و این خواب سه بار در شب هشتم، نهم و دهم ذي الحجه تکرار شد و ابراهیم علیه
السلام دریافت که این خواب وحی الهی و خواست خداست. او این مطلب را با فرزندش اسماعیل علیه السلام در میان گذاشت و
وي اعلام کرد که تسلیم فرمان حق است و در این راه شکیباست. مقدمات کار فراهم شد و حضرت ابراهیم اسماعیل را به بیرون از
مکه، به ص: 243 دور از چشم مادر در سرزمین منی برد و صورت او را بر خاك نهاد تا چشم وي به
چشم فرزند نیفتد و کارد را برگلوي فرزند کشید، ولی کارد نبرید. آري؛ خلیل میگفت بُبر و جلیل فرمان میداد که نُبر و در این
هنگام ندا آمد که شما در آزمایش الهی پیروز شدید و هر دو به همراه جبرئیل تکبیر گفتند و سپس به فرمان الهی گوسفندي
مِنی » 2. روش ابراهیم علیه السلام در مورد قربانی گوسفند در «1» . بزرگ فرستاده شد تا به جاي اسماعیل علیه السلام قربانی شود
الگویی براي همهي حاجیان در مراسم حج شد و هرساله میلیونها قربانی درهمان مکان به یاد فداکاري ابراهیم و اسماعیل علیهما
السلام انجام میگیرد و خاطرهي این دو مرد الهی را زنده میسازد. 3. همان طور که ذیل آیات قبل بیان شد، از ظاهر این آیات، با
توجه به آیهي 112 سورهي صافات، استفاده میشود که شخص قربانی شده همان اسماعیل علیه السلام بوده و این مطلب در
اما این مطلب با ظاهر قرآن «3» از تورات کنونی استفاده میشود که آن شخص اسحاق علیه السلام بوده «2» . احادیث نیز آمده است
4. چگونه ابراهیم علیه السلام براساس خواب خویش فرزند خود را به قربانگاه «4» . و تاریخ ابراهیم علیه السلام ناسازگار است
میبرد؟ پاسخ آن است که خواب پیامبران هرگز خواب شیطانی و دروغ و اشتباه نبوده، بلکه گاهی در خواب به آنان وحی میشده
است؛ بنابراین ابراهیم علیه السلام براساس وحیی که در خواب به او رسیده بود مأمور قربانی کردن فرزند شده بود. سر تسلیم من و
خشت درِ میکدهها مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت (حافظ) 5. آیا واقعاً ابراهیم علیه السلام مأمور قربانی کردن فرزندش
بود؟ پاسخ آن است که فرمان قربانی کردن اسماعیل، از اوامر امتحانی بود؛ در بعضی از فرمانها قصد جدّي نسبت به اصل عمل
نیست، بلکه هدف آزمایشگر آن است که مقدار فرمانپذیري مأمور را روشن کند و این در حالی است که شخص مورد آزمایش از
اسرار پشت پرده آگاه نیست از این رو اطاعت فرمان فضیلتی بزرگ براي او به شمار میآید. پس در اوامر امتحانی نسخ صورت
6. گفتوگوي ابراهیم و اسماعیل در آستانهي قربانی کردن او، نکات جالبی را در بردارد: الف) «1» . نمیگیرد و فاقد ارزش نیست
ابراهیم با صراحت خواب خود را با فرزند در میان میگذارد و از او نظرخواهی میکند تا آگاهانه به قربانگاه برود و در مبارزه با
نفس شرکت جوید. ب) اسماعیل نمیگوید که مرا قربانی کن، بلکه میگوید: بدانچه فرمان داده شدهاي عمل کن؛ و بدین ترتیب،
تسلیم بودن محض خود را نشان میدهد. مترس از جانفشانی گر طریق عشق میپویی چو اسماعیل باید سر نهادن روز قربانی
محبت خود را به یکدیگر ابراز میکنند؛ یعنی انجام این فرمان از عواطف «! اي پسرکم » و «! اي پدرم » (پروین) ج) آنان با خطاب
صفحه 81 از 118
پدر و فرزنديمان نمیکاهد، ولی فرمان خدا حاکم بر همه چیز است. ص: 245 زیر شمشیر غمش
رقص کنان باید رفت کآن که شد کشتهي او نیک سرانجام افتاد (حافظ) د) اسماعیل ادب را در برابر خدا نگاه میدارد و به نیروي
ایمان و ارادهي خود تکیه نمیکند، بلکه میگوید: اگر خدا بخواهد، من شکیبا هستم و بدین ترتیب از خدا توفیق استقامت میطلبد.
7. قرآن این ماجرا را امتحان بزرگ مینامد؛ پدري که عمري در انتظار فرزند بوده و او را بزرگ کرده است، باید به دست خود او
را سر ببرد و از آن مهم تر تسلیم این فرزند در برابر فرمان خداست؛ از این رو پس از پایان این ماجرا جبرئیل صدا زد: اللَّه اکبر و
اسماعیل صدا زد: لا اله الّا اللَّه واللَّه اکبر و ابراهیم صدا زد: اللَّه اکبر وللَّه الحمد. و هنوز این کلمات (به صورت مشابه) در روز عید
8. مقصود از قربانی بزرگی که جاي اسماعیل را گرفت و بلاگردان او شد، همان قوچ بزرگی «1» . قربان بعد از نمازها گفته میشود
بود که جبرئیل آورد و به فرمان خدا از دامنهي کوه منی سرازیر شد. البته عظمت این قربانی، یا از جهت بزرگی جسمیاش بود، یا
از این جهت که فداي اسماعیل میشد و یا از آن نظر که قربانی از طرف خدا فرستاده شده بود. آري؛ این قربانی عظیم هرسال بر
وسعتش افزوده میشود و در عید قربان میلونها قربانی به یاد اسماعیل علیه السلام صورت میگیرد. 9. در برخی احادیث آمده است
که هنگام قربانی کردن اسماعیل، شیطان به سراغ هاجر و اسماعیل آمد تا آنها را وسوسه کند ولی موفق نشد، سپس به سراغ ابراهیم
علیه السلام در مَشعَر الحرام آمد، ولی ابراهیم محل قربانی را تغییر داد و به مِنی آمد و سه بار به شیطان سنگ پرتاب کرد، که آن
خوانده میشود. حاجیان هرساله در همان سه مکان، هر بار هفت سنگ « جمرات » سه ص: 246 مکان
10 . کار ابراهیم و «1» . به جَمَرات سه گانه میزنند تا ابراهیموار شیطان را بشناسند و سنگسارش کنند و از وسوسههاي او دورشوند
اسماعیل علیهم السلام فوق ایثار بود: امام خمینی رحمه الله در این مورد میفرمایند: مسألهي قربانی فرزند یک باب است که به
حسب، البته دید نوع بشر، مسألهي مهمی است لکن آن چیزي که مبدأ این عمل میشود آن چیزي که مقابلهي ما بین پدر و پسر را
در آن جا متحقق میکند، این یک مسألهي قلبی و روحی و معنوي است فوق این مسائلی که ماها میفهمیم. ما همه میگوییم که
ایثار کرد، قربانی کرد و واقعاً این طور بوده است خوب مهم هم هست، لکن آیا در نظر ابراهیم هم ایثار بوده است؟ ابراهیم هم در
نظرش این بوده است که حالا یک چیزي، تحفهاي میبرد پیش خدا؟ یا مسأله این نیست؟ این مسألهاي است که تا نفسانیّت انسان
هست، خودیت انسان هست، ایثار اسمش هست، من ایثار میکنم در راه خدا فرزندم را، ... ابراهیم خودي نمیبیند تا ایثاري کرده
باشد ... ایثار این است که من هستم و تو هستی و عمل من و براي تو و ایثار. این در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیاي خدا شرك
ص: 247 آموزهها و «2» . است در عین حالی که در نظر ما کمال بزرگی است، ایثار بزرگی است
پیامها: 1. همچون ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام تسلیم فرمان خدا باشید. 2. در مواقع لزوم، ابراهیم وار فرزندان خود را در راه
خدا قربانی کنید. 3. در آزمایشهاي بزرگ الهی، همچون نیکمردان، سربلند شوید تا پاداش بگیرید. 4. خدا پاداش فداکاري
مردان الهی را میدهد و بلاگردان بزرگی براي آن میفرستد. 5. خواب پیامبران، دستور الهی است که باید عمل شود. 6. در کارها
با فرزندانتان مشورت کنید و به آنان شخصیت بدهید. 7. در برابر برنامههاي الهی تسلیم شوید و بردبار باشید. *** قرآن کریم در
آیات صد و هشتم تا صد و سیزدهم سورهي صافات به مژدگانی ابراهیم علیه السلام و عوامل پیروزي او و فرزندان مختلفش اشاره
113 . وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الآخِرِینَ* سَلامٌ عَلَی إبْرَاهِیمَ* کَ ذَلِکَ نَجْزِي المُحْسِنِینَ* إنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا المُؤْمِنِینَ* - کرده، میفرماید: 108
وَبَشَّرْنَاهُ بِإسْحَاقَ نَبِیّاً مِنَ الصَّالِحِینَ* وَبَارَکْنَا عَلَیْهِ وَعَلَی إسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ و (نام نیک) او را در (میان
ملت هاي) پسین بر جاي گذاشتیم.* سلام بر ابراهیم!* اینگونه، نیکوکاران را پاداش میدهیم؛* [چرا] که او از بندگان مومنِ ما
بود.* و او را به اسحاق، در حالی که پیامبري از شایستگان بود، بشارت دادیم.* و به او و به اسحاق برکت دادیم و از نسل آن دو
. (برخی) نیکوکارند و (برخی) ستمکاري آشکار، برخویشتناند. ص: 248 نکتهها و اشارهها: 1
ابراهیمی که در امتحان قربانگاه پیروز و سربلند شد، شایستگی مژدگانی دارد و در این آیات پاداشهاي او چنین برشمرده شده
صفحه 82 از 118
است: الف) نام نیکی از او به جاي گذاشتیم و او را الگوي آیندگان قرار دادیم، به طوري که برنامهي حجّ ابراهیمی قرنهاست که
در همان قربانگاه اجرا میشود. ب) سلام الهی هدیهاي به ابراهیم علیه السلام است، که عامل برکت و امنیت است. ج) فرزند
دیگري به نام اسحاق به او عطا کردیم که پیامبري شایسته بود. د) به نسل او و اسحاق برکت دادیم و پیامبران زیادي از نسل اسحاق
در بنیاسرائیل و پیامبري همچون محمد صلی الله علیه و آله از نسل ابراهیم قرار دادیم. 2. ایمان و نیکوکاري عوامل موفقیت ابراهیم
علیه السلام بودهاند. آري؛ ایمان و نیکوکاري عامل موفقیت در امتحانات الهی است و صبر و تسلیم ابراهیم علیه السلام جلوهاي از
در این آیات، در مورد ابراهیم دو بار تکرار ،«. اینگونه، نیکوکاران را پاداش میدهیم » ایمان، بندگی و نیکوکاري او بود. 3. تعبیر
البته ممکن است تکرار این جمله براي «1» ؛ شده است یکی براي امضاي موفقیت او در امتحان الهی و دوم براي دادن پاداش به او
به معناي سینهي شتر است که بر زمین قرار میگیرد و ثبات مییابد و از این رو این واژه به معناي ثبوت و « برکت » . تأکید باشد. 4
دوام به کار رفته است. نعمتهایی که به ابراهیم و اسحاق داده شد، مداوم و مستمر بود؛ مثلًا فرزندان بنی اسرائیل در نسل اسحاق
علیه السلام قرارگرفت و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از نسل ابراهیم علیه السلام (از شاخهي اسماعیل) به دنیا آمد. 5. در این
آیات یادآور شده است که برخی از فرزندان ابراهیم و اسحاق علیهما السلام، افرادي نیکوکار و برخی ستمکار خواهند بود، تا مردم
فکر نکنند که معیار برکت در خاندان ابراهیم، حالت قبیلهاي و نسبی دارد. ص: 249 این پیشگویی
قرآنی را امروز ما در نسل بنی اسرائیل در افرادي همچون صهیونیستها میبینیم که به خود و دیگران ستم آشکار میکنند و هر
به معناي آن است که ظلم و گناه، در درجهي اول، « ظالم بِنَفسه » روز تعدادي از فلسطینیها را به خاك و خون میکشند. 6. تعبیر
ستم به خویشتن است؛ چراکه گناهان انسان را از خدا دور میسازد و سرمایهها و استعدادهاي انسان را هدر میدهد. آموزهها و
پیامها: 1. خدا پاداش و مژدگانی متعددي به بندگان مؤمن ونیکوکار خود میدهد. 2. درود خدا، نام نیکو والگوشدن براي دیگران
از پاداشهاي فداکاري در راه خداست. 3. با نیکوکاري، بندگی و ایمان، براي موفقیت در امتحان الهی و پاداشگیري از او
زمینهسازي کنید. 4. برکت و تداوم نسل انسان با توفیق الهی است (پس آنها را از او بخواهید). 5. برخی از بنی اسرائیل حتماً
ستمکار خواهند بود (پس مراقب باشید). ***
ماجراي موسی و هارون
قرآن کریم در آیات صد و چهاردهم تا صد و بیست و دوم سورهي صافات به سرگذشت موسی و هارون علیهما السلام و نجات و
122 . وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَی مُوسَی وَهَارُونَ* وَنَجَّیْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الکَرْبِ العَظِیمِ* - پاداش آنان و عوامل آنها اشاره کرده، میفرماید: 114
وَنَ َ ص رْنَاهُمْ فَکَانُوا هُمُ الغَالِبِینَ* وَآ تَیْنَاهُمَا الکِتَابَ المُسْتَبِینَ* وَهَدَیْنَاهُمَا الصِّرَاطَ المُسْتَقِیمَ* وَتَرَکْنَا عَلَیْهِمَا فِی الآخِرِینَ* سَلامٌ عَلَی
مُوسَی وَهَارُونَ* إنَّا کَذَلِکَ نَجْزِي المُحْسِنِینَ* إنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا المُؤْمِنِینَ ص: 250 و به یقین، به موسی
و هارون منّت نهادیم [و نعمت بزرگی بخشیدیم ؛* و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم؛* و آنان را یاري کردیم؛
پس فقط (آنان) بر دشمنان پیروز شدند.* و به آن دو، کتاب روشنگر دادیم؛* و آن دو را به راه راست راهنمایی کردیم.* و (نام
نیک) آن دو را در (میان ملت هاي) پسین بر جاي گذاشتیم.* سلام بر موسی و هارون!* که اینگونه نیکوکاران را پاداش
در اصل به معناي سنگینی است و به نعمتهاي « مِنّت » . میدهیم؛* [چرا] که آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. نکتهها و اشارهها: 1
بزرگ و سنگین گفته شده است. البته منّت اگر جنبهي لفظی داشته باشد ناپسند است و از این روست که منتگذاري را کاري
زشت دانستهاند. و اگر منت عملی یعنی دادن نعمتهاي بزرگ به افراد باشد، نیکوست و منّت خدا بر مردم از این قسم است. 2. این
آیات شش نعمت بزرگ خدا بر موسی و هارون را بر میشمارند که عبارتاند از: الف) نجات آنان از اندوه (اسارت در چنگال
فرعونیان)؛ ب) پیروزي آنان بر دشمنان؛ ج) دادن کتاب (تورات) به آنان؛ د) هدایت موسی و هارون به راه مستقیم؛ ه) باقی
صفحه 83 از 118
گذاشتن نام نیک آنان در آیندگان؛ و) سلام و درود خدا بر آنان. 3. مقصود از اندوه بزرگی که موسی و هارون بدان مبتلا بودند،
همان اسارت بنی اسرائیل در چنگ فرعونیان ستمکار بود که پسرانشان را میکشتند و زنانشان را به خدمتکاري میگرفتند و آزادي
را از آنان سلب کرده بودند؛ و خدا آنان را از دست ستم فرعونیان نجات داد و با یاري خدا بر ص:
251 آنان پیروز شدند و فرعون و فرعونیان هلاك گشتند. 4. کتاب تورات، کتابی روشنگر بود که سعادت دنیا و آخرت بنی
البتّه روشن نیست که کتاب تورات کنونی تا چه اندازه «1» . اسرائیل را تأمین و آنها را به سوي راه راست و نور هدایت میکرد
محتواي تورات اصلی را در بردارد. 5. در این آیات دو نعمت بزرگ خدا به موسی و هارون علیهما السلام جاودانی نام آنان و الگو
شدن آنان براي مبارزه با مستکبران نام برده شده است. 6. سلام خدا برموسی و هارون رمز سلامت در دین و ایمان و اعتقادات و
مکتب است؛ سلامی که بیانگر نجات و امنیت از عذاب الهی است. 7. در این آیات ایمان و نیکوکاري موسی و هارون علیهما
السلام دو عامل سعادت، پیروزي و پاداش آنان معرفی شده است. آري؛ ایمان روح انسان را روشن و نیرومند میسازد و او را به
طرف نیکوکاري سوق میدهد و نیکوکاري درهاي رحمت الهی را برانسان میگشاید. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعهي سرگذشت
موسی و هارون علیهما السلام، راه نجات و پاداش را بیایید. 2. نیکوکاري، بندگی و ایمان، از عوامل سعادت انسان است. 3. پاداش
مؤمنان نیکوکار، نام نیک جاویدان و درود الهی است. 4. خدا بندگان مؤمن خود را از اندوه نجات میدهد و بر دشمنان پیروز
میگرداند. 5. رهبران الهی، اهل نجات، پیروزي و هدایتیافته هستند. 6. رهبران الهی برنامهاي روشنگر و هدایتگر و پیروزمند
دارند. *** ص: 252
ماجراي الیاس پیامبر
قرآن کریم در آیات صد و بیست و سوم تا صد و سی و دوم سورهي صافات به سرگذشت الیاس پیامبر و مبارزات توحیدي و
132 . وَإنَّ إلْیَاسَ لَمِنَ المُرْسَلِینَ* إذْ قَالَ لِقَوْمِهِ ألا تَتَّقُونَ* أ تَدْعُونَ بَعْلًا - پاداشهاي او و عوامل آنها اشاره میکند و میفرماید: 123
وَتَذَرُونَ أحْسَنَ الخَ الِقِینَ* اللَّهَ رَبَّکُمْ وَرَبَّ آ بَائِکُمُ الأوَّلِینَ* فَکَ ذَّبُوهُ فَإنَّهُمْ لَمُحْ َ ض رُونَ* إلَّاعِبَادَ اللَّهِ المُخْلَصِ ینَ* وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی
الآخِرِینَ* سَلامٌ عَلَی إلِ یَاسِینَ* إنَّا کَ ذَلِکَ نَجْزِي المُحْسِنِینَ* إنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا المُؤْمِنِینَ و قطعاً، الیاس از فرستادگان (خدا) بود؛*
را می خوانید (و می پرستید) و نیکوترین آفرینندگان را « بعل » آیا خودنگهداري نمیکنید؟!* آیا بتِ » : آنگاه که به قومش گفت
پس او را تکذیب کردند؛ و قطعاً آنان *«!؟ رها میسازید؟!* (همان) خدا که پروردگار شما و پروردگار نیاکان نخستین شماست
(براي عذاب) احضار شدگاناند؛* مگر بندگان خالص شدهي خدا.* و (نام نیک) او را در (میان امتهاي) پسین برجاي
گذاردیم.* سلام بر الیاسین!* مسلماً، ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم؛* [چرا] که او از بندگان مومن ماست. نکتهها و
مفسران در مورد تعیین شخصیت این پیامبر «1» . اشارهها: 1. الیاس یکی از پیامبران الهی است که نام او دو بار در قرآن آمده است
الهی اختلاف نظر دارند. - برخی الیاس را همان ادریس پیامبر میدانند. - برخی الیاس را از پیامبران بنی اسرائیل میدانند که فرزند
یاسین بوده است. - برخی دیگر از مفسران گفتهاند که الیاس همان خضر پیامبر یا دوست خضر است.
پادشاه ستمکار بود. - و نیز برخی مفسران « آجاب » ص: 253 - برخی دیگر او را ایلیا از پیامبران بنی اسرائیل میدانند که معاصر
2. الیاس در میان قومی «1» . الیاس را همان یحیی دانستهاند. ولی ظاهر آیات قرآن آن است که او پیامبري مستقل بوده است
داشتند و از این رو برخی مفسران نوشتهاند که مرکز فعالیت الیاس شهر بَعلبک « بَعْل » بتپرست زندگی میکرد و بت معروفی به نام
3. این آیات خدا را بهترین خالق معرفی کرده است؛ چراکه انسان نیز با تغییر شکل مواد طبیعی، چیزهاي «2» . لبنان بوده است
جدیدي خلق میکند هر چند مواد اصلی آنها را نمیسازد، ولی خدا هم مواد را میسازد و هم بهترین صورت را میآفریند. 4. در
این آیات الیاس پیامبر دو دلیل براي دعوت به توحید و نفی شرك آورد: الف) خدا بهترین آفرینندگان است؛ ب) او پروردگار شما
صفحه 84 از 118
و نیاکان نخستین شماست. بنابراین تنها او شایستهي پرستش است. 5. مردم در برابر دعوت توحیدي الیاس به دوگروه تقسیم شدند
عدّهاي او را تکذیب کردند و گروهی از بندگان با اخلاص دعوت او را پذیرفتند. گروه اول گرفتار عذاب میشوند و گروه دوم به
خاطر بندگی، اخلاص و ایمانشان نجات مییابند. 6. در این آیات بار دیگر پاداش پیامبران الهی را نام نیک جاویدان و الگو شدن
7. در این آیات نیز عوامل پاداش براي آیندگان و نیز سلام و درود الهی معرفی کرده است. ص: 254
و سعادت الیاس را نیکوکاري و بندگی و ایمان معرفیکرده است. تأکید بر این عناوین در مورد پیامبران به خاطر آن است که
ممکن است در اصل « ال یاسین » . ایمان، بندگی خدا و نیکوکاري از عوامل مشترك سازندهي شخصیت مردان الهی بوده است. 8
دو لغت براي یک معنا هستند. یا این که جمع الیاس است و مقصود « سینا و سینین » بوده باشد، همان طور که « الیاس » همان لغت
البته ظاهر آیه و قرینهي تکرار این جمله در آیات قبل در مورد پیامبران دیگر، با معناي اول «1» . الیاس و پیروان مکتب او هستند
سازگارتراست ولی مانعی ندارد که یک لفظ چند معنا داشته باشد. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در سرگذشت الیاس پیامبر و
مبارزات توحیدي او، راه سعادت و پاداش را بیابید. 2. نیکوکاري، بندگی خدا و ایمان زمینهساز نام نیک جاویدان و برخورداري از
پاداش الهی است. 3. رهبران الهی با خرافهي بتپرستی مخالفت کنند و مردم را به حفظ خود (از زیان) فرا خوانند. 4. بندگی و
اخلاص از عوامل نجات است. 5. تکذیبگران پیامبران و مخالفان توحید، فرجامی عذابآلود دارند. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هفدهم، ص: 255
ماجراي لوط و نجات او
قرآن کریم در آیات صد و سی و سوم تا صد و سی و هشتم سورهي صافات به سرگذشت لوط و هلاکت عبرتآمیز قوم او اشاره
138 . وَإنَّ لُوطاً لَمِنَ المُرْسَلِینَ* إذْ نَجَّیْنَاهُ وَأهْلَهُ أجْمَعِینَ* إلَّا عَجُوزاً فِی الغَابِرِینَ* ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِینَ* - میکند و میفرماید: 133
وَإنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ* وَبِاللَّیْلِ أ فَلا تَعْقِلُونَ و قطعاً، لوط از فرستاده شدگان (خدا) بود؛* آنگاه که او و خانوادهاش همگی
را نجات دادیم،* مگر پیرزنی که در میان بازماندگان (در عذاب) بود؛* سپس دیگران را درهم کوبیدیم؛* و قطعاً، شما صبحگاهان
و شبانگاه برآنان میگذرید؛* پس آیا خردورزي نمیکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. ماجراي عبرتآموز قوم لوط مکرر در قرآن
لوط پیامبر درمیان ملتی زندگی میکرد که «1» . آمده است و در هر سوره از زاویهاي خاص به سرگذشت این قوم نظر شده است
گرفتار انحرافات اخلاقی و همجنسگرایی بودند، او تلاش فراوانی براي هدایت مردم و جلوگیري از انحرافات کرد ولی پاسخ منفی
شنید و در نهایت عذاب الهی برقوم لوط نازل شد، ولی قبل از آن لوط و خاندانش نجات یافتند. 2. همسر پیر لوط در عذاب ماند و
نجات نیافت؛ چراکه او پیرو عقیدهي توحیدي لوط نبود و به دشمنان او نیز کمک میکرد. 3. مجازات قوم لوط بسیار سخت بود؛
ص: «2» . شهرهاي آنان زیر و رو شد و بارانی از سنگریزه برآنان فرو بارید و همگی نابود شدند
4. مشرکان مکه مکرر از کنار ویرانههاي شهرهاي قوم لوط عبور میکردند، این شهرها در مسیر کاروانهاي حجاز به شام قرار 256
داشتند، و با زبان بیزبانی با مسافران سخن میگفتند و درس عبرت میدادند که هرکس راه سرکشان قوم لوط را برود گرفتار
عذاب میشود. 5. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام روایت شده که مقصود از مرور صبح و شام از کنار قوم لوط آن
اینگونه احادیث به بطن قرآن «1» . است که شما وقتی قرآن میخوانید، از کنار قصهي آنان عبور میکنید و اخبار آنان را میشنوید
اشاره دارند؛ یعنی مرور ازکنار قوم لوط اعم از مرور خارجی و مرور علمی در قرآن است. آموزهها و پیامها: 1. از نابودي قوم لوط
و نجات مؤمنان این قوم درس عبرت بگیرید. 2. خدا رسولان خود را رها نمیسازد و آنان را از خطرها نجات میدهد. 3. ایمان
عامل نجات است، نه خویشاوندي با رهبران الهی. 4. به آثار باستانی اقوام هلاك شده توجه کنید و در مورد آنها بیندیشید (تا
عوامل سعادت و هلاکت را دریابید و عبرت بگیرید). ***
صفحه 85 از 118
ماجراي یونس
قرآن کریم در آیات صد و سی و نهم تا صد و چهل و هشتم سورهي صافات به سرگذشت یونس و آزمایش او و موفقیت
148 . وَإنَّ یُونُسَ لَمِنَ المُرْسَلِینَ* إذْ أبَقَ إلَی الفُلْکِ المَشْحُونِ* فَسَ اهَمَ فَکَ انَ مِنَ - تبلیغیاش اشاره کرده، میفرماید: 139
المُدْحَضِ ینَ* فَالتَقَمَهُ الحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ فَلَوْلَا أنَّهُ* کَانَ مِنَ المُسَ بِّحِینَ* لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ* فَنَبَذْنَاهُ بِالعَرَاءِ وَهُوَ تفسیر قرآن
مهر جلد هفدهم، ص: 257 سَ قِیمٌ وَأ نْبَتْنَا* عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ* وَأرْسَلْنَاهُ إلَی مِائَۀِ أ لْفٍ أوْ یَزِیدُونَ* فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إلَی حِینٍ و
قطعاً، یونس از فرستادگان (خدا) بود.* آنگاه که به سوي کشتی انباشته (از کالا و مردم) بگریخت؛* و (با اهل کشتی) قرعه افکند
و (قرعه به نام او افتاد و) از ساقط شدگان (به دریا) شد،* و ماهی (بزرگی) او را بلعید، در حالی که او سزاوار سرزنش بود؛* و اگر
او از تسبیح کنندگان نبود،* حتماً، تا روزي که (مردم) برانگیخته میشوند، در شکم آن (ماهی) درنگ میکرد!* پس او را به
کرانهي خشکی افکندیم، در حالی که او بیمار بود؛* و بر فراز او گیاهی از (نوع) کدو برویاندیم.* و او را به سوي صد هزار (نفر)
مَتی ، » یا بیشتر فرستادیم،* و ایمان آوردند و تا زمان (مرگ) بهرهمندشان ساختیم. نکتهها و اشارهها: 1. یونس علیه السلام فرزند
صاحب ماهی) بود. یونس بعد از موسی و هارون علیهما السلام در حدود 825 سال قبل ) « ذُو النُون » یکی از پیامبران الهی و لقب وي
درعراق، مأمور تبلیغ و دعوت مردم به سوي توحید شد. هم « نینوا » از میلاد مسیح قدم به عرصهي وجود گذاشت و در سرزمین
«2» . داستان یونس در سورههاي متعددي از قرآن آمده است «1» . اکنون در نزدیک کوفه قبري هست که به نام یونس مشهور است
2. یونس دعوت خود را با فراخوان مردم به سوي توحید و مبارزه با شرك آغاز کرد، و او حدود چهل سال به تبلیغ و راهنمایی مردم
پرداخت، ولی بیش از دو نفر به او ایمان نیاوردند یکی عابد و دیگري دانشمند بود. او درنهایت مأیوس شد و به توصیهي مرد عابد،
مردم را نفرین کرد و هنگامی که نزول عذاب نزدیک شد، یونس به همراه فرد عابد از شهر بیرون رفت و برکشتی مملوّ از بار
3. یونس میبایست بازهم مقاومت میکرد و به این زودي قوم خود را رها ص: 258 «3» . نشست
خواند و گرفتار آزمایشی بزرگ ساخت و مستحق سرزنش دانست. « بندهي فراري » نمیکرد، به خاطر همین ترك اولی خدا او را
4. هنگامی که یونس در کشتی نشست، ماهی بزرگی بر سر راه کشتی قرارگرفت و اهل کشتی تصمیم گرفتند که یک نفر را به «1»
قید قرعه به دهان او اندازند تا ماهی سیر شود و از سرراه کنار رود و یا این که طوفانی به وجود آمد و اهل کشتی تصمیم گرفتند
یک نفر را به دریا اندازند تا کشتی سبک شود. به هرحال، سه بار قرعه انداختند و هر بار به نام یونس درآمد و در نهایت یونس را
به دریا انداختند و ماهی او را بلعید. 5. یونس به طور اعجازآمیزي در شکم ماهی زنده ماند، البته روشن نیست که او چه مقدار در
البته روشن است که ماهیاي که یونس را بلعید بسیار بزرگ بود و به دستور الهی او را هضم نکرد و به «2» . شکم ماهی باقی مانده
هیچ «3» ؛ لا إله إلَّا انتْ سُبحانک انیّ کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ » : طور اعجاز آمیزي به ساحل افکند. 6. یونس در شکم ماهی بود صدا زد
این سخن یونس به ذکر یونسیه مشهور است «. معبودي جز تو نیست؛ پاك و منزّهی تو؛ به راستی که من از ستمکاران (به خود) بودم
و همین تسبیحگري او موجب نجات او شد وگرنه در همان جا میمرد و تا رستاخیز باقی میماند. 7. هنگامی که یونس بیمارگونه به
خشکی افکنده شد، به فرمان خدا، ص: 259 گیاه کدو بر او رویید و با برگهاي پهن خود بدن وي
و این لطف الهی و نجات یونس درس عبرتی براي او شد تا براي نجات مردم بیشتر بکوشد. 8. طبق برخی احادیث «1» . را پوشاند
پس از رفتن یونس به سفر دریایی و آشکار شدن نشانههاي عذاب، قوم یونس به راهنمایی مرد دانشمند به صحرا رفتند و ناله و توبه
کردند و عذاب از آنان برداشته شد. 9. قرآن در سورهي یونس، آیهي 98 ، یادآور شده که ایمان هیچ قومی در هنگام نزول عذاب
سود نکرد، مگر قوم یونس. البته شاید نجات قوم یونس به خاطر آن بود که هنوز عذاب نازل نشده بود و تنها نشانههاي هشدارآمیز
10 . پس از نجات «2» . آن ظاهر شده بود و یا این که این عذاب نوعی تنبیه بود، نه عذاب بنیان کن که بر اقوام سرکش نازل میشود
صفحه 86 از 118
و این «3» یونس و رفع عذاب از قوم او، بار دیگر وي مأمور تبلیغ در میان قوم خود شد که تعداد آنان از صدهزار نفر تجاوز میکرد
در مسائل مشکل درمیان « قرعه » . بار مردم بدو ایمان آوردند و خدا به آنان نعمتها داد و تا هنگام مرگِ طبیعی زندگی کردند. 11
اقوام پیشین وجود داشته است و در اسلام نیز این کار پذیرفته شده و در احادیث آمده است که در موارد تنازع در امور مشکل قرعه
12 . در سورهي صافات ماجراي شش نفر از پیامبران آمده بود، که در ماجراي پنج نفر اول «4» . بزنید و کار را به خدا واگذار کنید
یعنی نوح، ابراهیم، موسی، الیاس و لوط علیهم السلام پایان کارشان با عذاب مخالفان خاتمه یافت، ولی در ماجراي یونس، در
پایان، مردم ایمان آوردند و نجات یافتند. قرآن با بیان این سرگذشتها میخواهد به مخالفان پیامبر اسلام و مشرکان مکه بگوید که
میتوانید سرنوشت اقوام پیشین را برگزینید و گرفتار عذاب شوید یا سرنوشت قوم یونس را انتخاب کنید و توبه کنید و نجات یابید.
ص: 260 آموزهها و پیامها: 1. رهبران و مبلغان دینی از سرگذشت یونس عبرت بگیرند و از مردم
کنارهگیري نکنند. 2. تخلّف کوچک رهبران و مبلغان دینی نیز نادیده گرفته نمیشود و خدا متخلفان را گرفتار میسازد. 3. اهل
تسبیح حق باشید تا نجات یابید. 4. ایمان بیاورید تا از نعمتهاي الهی برخوردار شوید. 5. قرعه یکی از راهکارهاي حل مشکلات
است. 6. اگر خدا بخواهد، میتواند فردي را در دل ماهی و در زیر بوتهاي نیز زنده نگه دارد. ***
آیا فرشتگان دختر هستند؟
قرآن کریم در آیات صد و چهل و نهم تا صد و پنجاه و هفتم سورهي صافات به دروغپردازي مشرکان در مورد فرشتگان پاسخ
157 . فَاسْتَفْتِهِمْ ألِرَبِّکَ البَنَاتُ وَلَهُمُ البَنُونَ* أمْ خَلَقْنَا المَلائِکَ ۀَ إنَاثاً وَهُمْ شَاهِدُونَ* ألا إنَّهُمْ مِنْ إفْکِهِمْ - میدهد و میفرماید: 149
لَیَقُولُونَ* وَلَدَ اللَّهُ وَإنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ* أاصْ طَفَی البَنَاتِ عَلَی البَنِینَ* مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ* أ فَلا تَذَکَّرُونَ* أمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُبِینٌ* فَأ تُوا
آیا فقط دختران براي پروردگار توست و فقط پسران براي آنان است؟!* یا » : بِکِتَابِکُمْ إنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ و از آنان (: مشرکان) بپرس
آگاه باشید که آنان قطعاً بر اثر دروغ بزرگشان میگویند:* *«!؟ فرشتگان را ماده آفریدیم، در حالی که آن (مشرك) ها گواه بودند
درحالی که آنان مسلماً، دروغگویند.* آیا دختران را بر پسران برگزیده است؟!* شما را چه شده؟! چگونه «. خدا فرزند آورده »
داوري میکنید؟!* آیا (غافلید) و متذکّر نمیشوید؟!* بلکه آیا دلیل آشکاري براي شماست؟* پس کتابتان را بیاورید اگر
راستگویید! ص: 261 نکتهها و اشارهها: 1. حکایت شده که برخی قبایل مشرك عرب، همچون
معتقد بودند که فرشتگان دختران خدا هستند. آیات فوق این عقاید مشرکان را سرزنش کرده و بطلان آنها را « خُزاعه » و « سَلیم »
2. در این آیات، به سه دلیل عقلی، نقلی و حسّی براي بطلان عقاید خرافی مشرکان اشاره شده است: الف) «1» . گوشزد نموده است
دلیل حسّی آن است که مشرکان شاهد خلقت فرشتگان به صورت دختران نبودهاند. ب) دلیل نقلی آن است که مشرکان دلیلی از
کتابهاي آسمانی پیشین بر این مطلب ندارند. ج) دلیل عقلی آن است که ساحت قدس الهی از این مطلب به دور است که فرزندي
داشته باشد (چون خدا نیازي ندارد تا فرزندي بیاورد) و نیز ترجیح دختر بر پسر از ساحت خدا به دور است. و اینها همه تهمتها و
دروغهایی است که به خدا میبندند. 3. در این آیات بر اساس مطالبی سخن گفته شده که مشرکان مسلم میدانستند، آنان فکر
میکردند جنس پسر از جنس دختر برتر است، ولی دختران را به خدا نسبت میدادند و پسران را از آن خود میدانستند. خدا
اینگونه تقسیمبندي و عقاید خرافی را سرزنش میکند ولی درهمان حال برتري پسر بر دختر را تأیید نمیکند. 4. زن و مرد هردو
انساناند و از نظر شخصیت انسانی و آمادگی جهت رشد و کمال مساوي هستند و تفاوتهاي جسمی و طبیعی و عارضی دلیل بر
برتري افراد نیست وخدا این مطلب را میداند و معنا ندارد که پسر را بر دختر ترجیح دهد. ص: 262
آموزهها و پیامها: 1. با دلایل منطقی، عقاید خرافی مشرکان را باطل سازید. 2. اندیشهي و برتري جنس مرد برزن، ریشه در عقاید
خرافی مشرکان دارد. 3. از مشرکان درمورد عقایدشان دلایل عقلی، نقلی و حسّی بخواهید (تا با فقدان دلیل، بطلان عقایدشان
صفحه 87 از 118
روشن شود). *** قرآن کریم در آیات صد و پنجاه و هشتم تا صد و شصت و سوم سورهي صافات به دروغپردازي مشرکان در
163 . وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الجِنَّۀِ نَسَباً وَلَقَدْ عَلِمَتِ الجِنَّۀُ إنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ* - مورد جنّیان و فریبکاري آنان اشاره میکند و میفرماید: 158
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِ فُونَ* إلَّاعِبَادَ اللَّهِ المُخْلَصِ ینَ* فَإنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ* مَا أ نْتُمْ عَلَیْهِ بِفَاتِنِینَ* إلَّامَنْ هُوَ صَالِ الجَحِیمِ و (مشرکان) بین
او (: خدا) و بین جنها نسبت (خویشاوندي) قرار دادند، و به یقین، جنها میدانند که قطعاً، آنان (براي عذاب) احضار شدگاناند.*
منزّه است خدا از آنچه (او را) وصف می کنند؛* مگر (آنچه) بندگان خالص شدهي خدا (وصف میکنند).* و شما و آنچه را
پرستش می کنید،* شما براساس آن گمراه کنندهي (کسی) نیستید،* مگر کسی که او در دوزخ وارد شود (و بسوزد). نکتهها و
چیست؟ مفسران در این مورد چند تفسیر ارائه ،« مشرکان بین خدا و جنّیان نسبتی قرار میدادند » اشارهها: 1. مقصود از این که
کردهاند: الف) برخی قبایل مشرك عرب، جنّیان را همسران خدا میپنداشتند و آیهي فوق این مطلب را رد میکند. تفسیر قرآن مهر
جلد هفدهم، ص: 263 ب) دوگانهپرستان معتقد بودند که خدا خالق نیکیها و شیطان خالق بديهاست و این دو برادرند. ج)
«1» . گروهی از مشرکان برخی جنّیان را نیز میپرستیدند و آنها را شریک خدا میدانستند و رابطهاي بین خدا و آنها برقرار میکردند
.2 «2» . البته تفسیر اول با آیهي فوق سازگارتر است هر چند مانعی ندارد این آیه هر گونه رابطهي بین خدا و جنّیان را نفی کند
جنیان خود میدانند که ادعاي خویشاوندي خدا و جنّیان باطل است و آنان و مشرکان در دادگاه عدل الهی باید حاضر شوند و
پاسخ این سخنان بیهوده را بدهند. 3. وصفهایی که مشرکان از خدا میکنند، باطل است، خرافاتی و جاهلانه است و تنها وصف
بندگان خالص شدهي خدا صحیح است؛ زیرا صفاتی که آنان به خدا نسبت میدهند از هرگونه شرك و هواي نفس و جهل و
گمراهی به دور است. 4. دلیل صحّت سخنان بندگان خالص شدهي خدا همان عدم تأثیر فریبکاري مشرکان و معبودان دروغین
برآنهاست. 5. در این آیات به مشرکان هشدار میدهد که فریبکاري شما و معبودان دروغینتان دیگر نمیتواند دلهاي پاك مؤمنان
و بندگان خالص شدهي خدا را بفریبد. تنها افراد فتنه جو از آن تأثیر میپذیرند و تنها آنان پیرو شرك میشوند و راه آتش را
به معناي کسی است که از روي اختیار خود را به چیزي میرساند؛ یعنی خود میخواهد راه دوزخ را پیش « صال » . برمیگزینند. 6
گیرد و از فریبکاري مشرکان و معبودانشان پیروي میکند. ص: 264 پس این آیه نه تنها بر جبرگرایی
دلالت ندارد، بلکه به نوعی نفی جبر است و عذر منحرفان را از دست آنان میگیرد تا ادعا نکنند که دیگران ما را فریب دادند؛
آموزهها و پیامها: 1. مشرکان عقاید خرافی و باطل در مورد خدا و «1» . چون این خودشان بودند که راه انحراف را انتخاب کردند
جن دارند، که از ساحت قدس الهی به دور است. 2. صفات خدا را از زبان بندگان خالص شدهي او بگیرید. 3. فریبکاري مشرکان
و معبودان دروغین در بندگان با اخلاص تأثیر ندارد. 4. هرکس راه دوزخ را انتخاب کند به دنبال فتنههاي مشرکان میرود. ***
قرآن کریم در آیات صد و شصت و چهارم تا صد و شصت و ششم سورهي صافات به صفات فرشتگان اشاره میکند و میفرماید:
166 . وَمَا مِنَّا إلَّالَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ* وَإنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ* وَإنَّا لَنَحْنُ المُسَ بِّحُونَ و هیچ یک از ما نیست جز آنکه جایگاه معیّنی -164
دارد؛ و قطعاً، فقط ما (براي اطاعت) صف کشیدهایم؛ و فقط ما تسبیح گوییم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به سه ویژگی و
صفت فرشتگان اشاره شده است: الف) هر کدام از آنان رتبه و منزلتی خاص دارند؛ ب) همیشه آمادهي اطاعت فرمان خدا هستند؛
ج) آنان پیوسته تسبیح حق میگویند. ص: 265 یعنی فرشتگانی که این صفات را دارند و خود بندهي
فرمانبردار خدا هستند، چگونه میتوانند دختران خدا باشند، بلکه این سخنان خرافات و باطل است. 2. در برخی احادیث از پیامبر
صلی الله علیه و آله روایت شده که در آسمانها مکانی وجود ندارد، مگر آن که فرشتهاي در آن جا نماز میخواند و تسبیح
این تعبیرات بدان معناست که جهان هستی پر است از فرمانبرداران پروردگار و تسبیحگران او. 3. در برخی احادیث «1» . میگوید
«2» . از امام صادق علیه السلام روایت شده که این آیات در مورد امامان و اوصیاي آل محمد صلی الله علیه و آله فرود آمده است
البتّه اینگونه احادیث یکی از مصادیق بطن آیات را بیان میکنند؛ یعنی امامان، همچون فرشتگان، کسانی هستند که هر کدام
صفحه 88 از 118
داراي مقام معین و آمادهي فرمانبرداري از خدا و در حال تسبیح حق هستند. آموزهها و پیامها: 1. فرشتگان داراي نظامی
درجهبندي شده و منظم هستند که دل به تسبیح حق دارند. 2. فرشتگانِ مطیع و تسبیحگوي هرگز دختران خدا نیستند. 3. از نظم
درجه بندي شده و فرمانبرداري و تسبیحگري فرشتگان درس و الگو بگیرید. *** ص: 266 قرآن
کریم در آیات صد و شصت و هفتم تا صد و هفتادم سورهي صافات به بهانهجویی مشرکان اشاره کرده، با تهدید آنان میفرماید:
170 . وَإنْ کَ انُوا لَیَقُولُونَ* لَوْ أنَّ عِنْدَنَا ذِکْراً مِنَ الأوَّلِینَ* لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ المُخْلَصِ ینَ* فَکَفَرُوا بِهِ فَسَ وْفَ یَعْلَمُونَ و مسلماً، - 167
و [لی بدان *«. اگر (برفرض) یادي (از کتابهاي) پیشینیان نزد ما بود،* به یقین، ما بندگان خالص شدهي خدا بودیم » *: میگفتند
کفر ورزیدند؛ و در آینده خواهند دانست. نکتهها و اشارهها: مشرکان قبل از ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میگفتند: اگر
پیامبري همچون ابراهیم و موسی براي ما میآمد، و کتابی آسمانی میآورد، ما ایمان میآوردیم و از بندگان با اخلاص میشدیم.
اما هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به سراغ آنان آمد و قرآن را آورد، بدان کفر ورزیدند و دروغگوییشان اثبات شد.
آموزهها و پیامها: 1. مشرکان افرادي بهانه جو و دروغگو هستند. 2. با اخلاص شدن به آرزو نیست، بلکه با پیروي از قرآن تحقق
مییابد. *** قرآن کریم در آیات صد و هفتاد و یکم تا صد و هفتاد و نهم سورهي صافات با اشاره به پیروزي نهایی پیامبران و
179 . وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا المُرْسَلِینَ* إنَّهُمْ لَهُمُ المَنصُورُونَ* وَإنَّ - لشکریان خدا، به مشرکان هشدار داده، میفرماید: 171
جُندَنَا لَهُمُ الغَالِبُونَ* فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّی حِینٍ* وَأبْصِ رْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ* أفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ* فَإذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ المُنذَرِینَ
ص: 267 و به یقین، سخن (سنت گونه) ما در مورد بندگان فرستاده شدهي ما از پیش (مقرر شده)
است،* که قطعاً تنها آنان یاري شدگاناند،* و مسلماً، فقط لشکر ما پیروزند؛* پس، تا زمان [معیّنی از آنان روي برتاب؛* و آنان را
بنگر؛ پس در آینده خواهند دید.* و آیا آنان به عذاب ما شتاب میورزند؟!* و [لی هنگامی که (عذاب) در آستانهي (خانههاي)
آنان فرود آید، پس صبحگاهِ هشدار دادهشدگان، بد است!* و تا زمان [معیّنی از آنان روي برتاب؛* و بنگر؛ پس در آینده خواهند
دید. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات وعدهي بزرگ پیروزي پیامبران و لشکریان خدا مژده داده شده و مورد تأکید قرارگرفته و
آیندهي امید بخش و روشنی براي مؤمنان ترسیم شده است؛ در نهایت حق بر باطل پیروز میگردد و پیامبران و لشکر خدا بر
2. پیروزي پیامبران و لشکریان خدا، از سنتهاي الهی است و البته سنت و وعدهي الهی « 1» . دشمنان غالب میشوند
تخلفناپذیراست. 3. وعدهي پیروزي پیامبران و مؤمنان با شکستهاي آنان چگونه جمع میشود؟ پاسخ آن است که اولًا، ممکن
است مقصود پیروزي نهایی آنان باشد که منافاتی با شکستهاي مقطعی ندارد و این پیروزي به صورت تدریجی حاصل خواهد
شد. ثانیاً، پیروزي انواعی دارد که یک بخش آن پیروزي ظاهري و جسمی است و مهمتر از آن پیروزي مکتبی است که آیین
پیامبران برجهان حاکم شده است. ثالثاً، پیروزي پیامبران و مؤمنان مشروط است و گاهی افرادي که خود را مؤمن میخوانند اهل
4. در این آیات چند بار مشرکان تهدید شدهاند: جهاد و بندگی خدا نیستند تا پیروز شوند. ص: 268
نخست آنها را تهدید میکند که پیامبر صلی الله علیه و آله رهایشان میکند تا زمان معین (عذاب یا جهاد با آنان) فرا رسد. و دوم
آنان را تهدید میکند که تحت نظر پیامبر صلی الله علیه و آله هستند. و سوم آنان را تهدید میکند که به زودي نتایج اعمال شوم
خود را میبینند. اما مشخص نیست که این تهدید به چه زمانی اشاره دارد؛ به زمان هجرت یا جنگ بدر یا فتح مکه یا قیام نهایی یا
عذاب الهی و همین مبهم بودن تهدید، آن را هول انگیزتر میسازد. 5. مشرکان در مورد عذاب الهی عجله میکردند و میگفتند:
چه موقع میآید؟ قرآن به آنها پاسخ میدهد که (زیاد عجله نکنید که عذاب به موقع خواهد آمد اما) وقتی عذاب فرا رسد، وارد
متن زندگی شما میشود و صبح بدي را براي شما رقم خواهد زد. 6. در این آیات اشاره شده که عذاب مشرکان صبحگاهان
7. تکرار تهدید مشرکان و «1» . میرسد و یا این که صبح آنان مثل بقیهي مردم به خیر نیست، بلکه صبح بدي در انتظار آنان است
. اعراض پیامبر صلی الله علیه و آله یا براي تأکید است و یا این که مورد اول مجازات دنیوي و مورد دوم مجازات اخروي است. 8
صفحه 89 از 118
این آیات نوعی دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله است که از مشرکان رويگردان و منتظر فرمان خدا باشد و از مخالفت آنان
غمگین مباشد. آموزهها و پیامها: 1. آیندهي بشریت امیدبخش و روشن است. 2. پیروزي نهایی از آنِ رهبران الهی و مؤمنان مجاهد
است. 3. مشرکان را تحت نظر بگیرید تا فرمان (عذاب یا جهاد) صادر شود. 4. عذاب خدا خواهد آمد و مشرکان آن را خواهند
دید، پس عجله نکنند. *** ص: 269 قرآن کریم در سه آیهي پایانی سورهي صافات به پاکی و
182 . سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَّةِ عَمَّا یَصِ فُونَ* وَسَلامٌ عَلَی - ستایش خدا و درود بر رسولان او اشاره میکند و میفرماید: 180
المُرْسَلِینَ* وَالحَمْدُللَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ پروردگار تو، (همان) پروردگار شکستناپذیر، منزّه است از آنچه (مشرکان) وصف میکنند.*
و سلام بر فرستاده شدگان (خدا)!* و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است. نکتهها و اشارهها: 1. صفات و
خرافاتی که مشرکان در مورد خدا میگویند همگی باطل است و خداي شکستناپذیر و صاحب عزّت و قدرت از این صفات منزه
است. 2. سلام خدا بر فرستادگان و رسولان، نشانهي سلامت از هرگونه عذاب در رستاخیز و سلامت در برابر شکستهاست. 3. سه
آیهي آخر سورهي صافات ممکن است اشارهاي اجمالی به تمام مسائل این سوره باشد؛ چون مسائل این سوره در سه بخش توحید و
مبارزه با شرك و نیز حالات پیامبران و نعمتهاي بهشتی بود و در سه آیهي اخیر نیز به تنزیه خدا از مطالب شركآمیز و سلام بر
پیامبران و حمد و ستایش بر نعمتهاي خدا اشاره شده است. 4. در برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که هر
کس میخواهد در رستاخیز پاداش او با پیمانهي کامل داده شود، باید در هر مجلسی که مینشیند، آخرین سخن او سه آیهي آخر
ص: 270 آموزهها و پیامها: 1. صفاتی که مشرکان براي خدا میشمارند از «. سورهي صافات باشد
ساحت او بدور است. 2. بر رسولان الهی درود بفرستید. 3. فقط خدا شایستهي ستایش است (و همهي ستایشهاي دیگر به او باز
ص: 271 «1» .( میگردد
بخش